گلبرگ برافراشتۀ دریا داستانی است که در زمان جنگ داخلی اسپانیا در بارسلونا اتفاق می افتد. ویکتور دالمائو از تحصیلات پزشکی اش در دانشگاه دست می کشد تا به ارتش جمهوری خواه بپیوندد و به آن ها کمک کند. برادرش گی یِم نیز سرباز ارتش جمهوری خواه است و در برابر نیروهای فاشیست ژنرال فرانکو می جنگد، اما در نبرد ایبرو کشته می شود. ویکتور از دوست باسکی اش می خواهد که مادرش و روسِر، همسر گی یِم را از مرز رد کند و به فرانسه برساند، چون پیروزی نیروهای فرانکو بیشتر و بیشتر می شود. ویکتور پس از سختی های فراوان روسر را در فرانسه پیدا می کند و خبردار می شوند که کشتی وینیپگ، که توسط پابلو نرودای شاعر اجاره شده است، قصد دارد چندین پناهندۀ اسپانیایی را به شیلی ببرد. ویکتور و روسر از روی ناچاری با هم ازدواج می کنند تا مشمول شرایط سفر شوند. آن ها این سفر بلند را آغاز می کنند، اما مهاجرت به کشور جدید پایان مشکلاتشان نیست و باز هم در آنجا شاهد جنگ میان آزادی و سرکوب هستند، نبردی که گویا تمامی ندارد.
برچسبها:
ماه در استکانت افتاد بزرگیِ روح انسان را در وجودِ مهربان و صبور یک مادربزرگ به تصویر میکشد. داستان’ سفر این روح را در نسلهای مختلف دنبال میکند. با چشمهایی حساس و قدرتمند’ انسانها، حیوانات و گیاهان را لمس میکند و صدای بیم و امید، خشم و بخشش و عشق و نفرت را از درونِ اسرارآمیزشان میشنود.
درباره نویسنده
ستاره قرهباغنژاد
ستارهقرهباغنژاد، متولد ۱۸تیر ۱۳۵۹، کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه آزاد اسلامی است. زبان شاعرانه و در عین حال سادهٔ داستانهای او خیال و واقعیت را در هم میآمیزد و انسان را از حصار زمان و مکان رها میسازد.
ناشر
مهراندیش
ویراستار
مهدی سجودی مقدم
برچسبها:
کتاب درباره معنی زندگی اثری است از ویل دورانت به ترجمه ماندانا قدیانی و چاپ انتشارات عطر کاج.
کتاب حاضر حاصل نظریات شخصی نویسنده و عقاید و دیدگاه های مجموعه ای از شخصیت های معروف درباره معنای زندگی است. منشا این کتاب به تلاش ویل دورانت برای پاسخگویی به چرایی رد خودکشی و در خواستش از این افراد سرشناس برای همراهی او در پاسخ به چیستی زندگی و ارزش و معنای آن است. بنابراین در فصل نخست کتاب از دیدگاه دورانت آگاه خواهیم شد، سپس در فصول بعدی نظریات این افراد را درباره زندگی خواهیم خواند و پیرامون خودکشی نیز مطالبی را از نظر خواهیم گذراند.
هنگام مواجه شدن با ویرانگری بیطرفانه تاریخ -این بی طرفی طبیعت میان خیر و شر زندگی و مرگ- روح انسان در گذشته، به خودی خود با ایمان به دنیای عادلانه نیرو گرفته است. اما تمام این اشتباهات برطرف میشوند و مستمندان داخل بهشت نیز لذت این را دارند که بگذارند یک قطره آب از گلوی ثروتمندان داخل جهنم پایین برود. در ادیان کهن، موضوعات وحشتناکی وجود داشت و انجیل های ملایم بودا و مسیحیت با گذشت زمان در اثر افراط های مقدس کینه جویانه، سیاه و لکه دار شدند. هر بهشتی جهنم خودش را داشت که آدم های خوب با شور و اشتیاق، آن کسانی را که در زندگی به کامیابی بسیار دست یافته یا اسطوره های غلط را پذیرفته بودند به آنجا می فرستادند. در آن روزهای شاد انسانها قبول کردند که زندگی ناخوشایند است: گوتاما نام بزرگترین خیر را بر انقراض بصیرت فردی گذاشت و کلیسا زندگی را به صورت دره پر از اشک توصیف کرد. انسان ها می توانستند نسبت به زمین بدبین باشند چون به آسمان خوش بین بودند و از پشت آن ابرها می توانستند جزایر رحمت و منزلگاه سعادت ابدی را ببینند.
در حین نوشتن، صدای آوازی از پایین خیابان به گوش می رسد و زنی جوان در لباس سیاه، به همراه گروهی از نوازندگان سازهای برنجی مرتعش، در حال خواندن «راک آورایجز» است. در سکوت به آن ترجیعبند ملحق میشود و تمام خاطرات دلخواه دوران جوانی پرهیزکارانه ام در درونم جریان مییابد. از میان جماعت بداههنوازی که دور خوانندگان جمع شده اند، به نرمی رد میشوم. مردان اونیفرم پوش در گروه رسمی من را تحت تاثیر قرار نمی دهند؛ بدون استثنا آدمهای سرسخت و اهل عمل هستند فقط میترسم از مدتها پیش، مذهب شان به یک کسب و کار تبدیل شده باشد چون آن زنان اونیفرم پوش که صدای گوش خراش شان بار این آهنگ را بر دوش دارد، رنگ پریده، لاغر و بدون جسم و روح هستند. هر چیز معنوی وقتی به فروش می رود یا با آن لباس های اجق وجق به نمایش گذاشته میشود از بین می رود.
برچسبها:
کسانی که اپلیکیشن کتاب راه دارند حتماً این کتاب دو زبانه را اگر واقعاً لازم شان می شود از اینجا تهیه کنند چون برای تقویت زبان انگلیسی هست . آدرس سایت :
معرفی کتاب خانه ساحلی
کتاب خانه ساحلی، شامل داستانهای خواندنی و جالبی از پاتریشیا اسپینال است. این کتاب به صورت دو زبانه (انگلیسی - فارسی) نوشته شده است.
یکی از داستانهای پاتریشیا اسپینال (Patricia Aspinall) در کتاب خانه ساحلی (The House By The Sea) درباره زوج جوانی به نام کارل و لیندا اندرسون است، که برای گذراندن تعطیلات آخر هفتهشان خانهای کنار دریا میخرند. ولی یک آخر هفته لیندا به خانه نمیرسد و کارل نگران میشود که چه اتفاقی برایش افتاده؟ راننده تاکسی که دنبال کارل میآید چه کسی است؟ مردم روستا واقعاً چه میدانند؟
برچسبها:
نشریه الکترونیکی آبتاب در زمینه های فرهنگی ، اجتماعی ، علمی ، ادبی ، هنری و غیره .......
برای خواندن مطالب آن به سایت زیر مراجعه فرمایید :
نمونه ای از مطالب منتشر شده در این سایت را اینجا می گذارم . شما هم می توانید مطالب خودتان
را به این نشریه ارسال فرمایید .
برچسبها:
کتابی برای والدین دارای فرزندان مبتلا به مشکل اتیسم .......
این کتاب به زودی در فروشگاه های کشور عرضه می گردد .
برچسبها:
از طریق اپلیکیشن کتاب راه به صورت دو زبانه می توانید تهیه ش نمایید .
https://www.ketabrah.ir/کتاب-خانه-ساحلی
برچسبها:
سلامانه، احمد محمد اسماعیلی: یوسف مرادیان بازیگر مؤدب، خوشسیما و موفق سینما و تلویزیون متولد 1349 در تهران است. او یک دوره بازیگری را در کارگاه آزاد بازیگری گذارنده است و با بازی در فیلم دوستان که یک فیلم ملودرام عاشقانه بود به شهرت رسید. از عمده فیلمهای کارنامه بازیگری او میتوان به: آقای رئیسجمهور (ابوالقاسم طالبی (1379-آوازخوان (کاظم معصومی – 1379) غزل (محمدرضا زهتابی (1379-شبهای تهران (داریوش فرهنگ – 80/1379) بوی گل سرخ (ناصر محمدی – 1380(لاکپشت (علی شاه حاتمی- 1375) آ صحاب کهف (فیلم / مجموعه – فرجالله سلحشور -1376) دوستان (علی شاه حاتمی – 1377) رنجر (احمد مرادپور – 1378) شک (ساموئل خاچیکیان، داود موثقی – 1378) چریکه هورام (فرهاد مهران فر، چشم سوم به کارگردانی آرش سجاد حسینی و متروپل مسعود کیمیایی اشاره کرد. با او درباره مسائل کاری و سلامتی گفتوگویی انجام دادهایم.
* آیا اهل مراجعه به پزشک در زمان بیماری هستید؟
هر بیماری که برایم رخ دهد به پزشک مراجعه میکنم. البته سالها قبلتر بیماریهای خفیف نظیر سرماخوردگی را جدی نمیگرفتم. اما بعد از مدتی متوجه شدم اگر بیماری سادهای نظیر سرماخوردگی در زمان شروعش درمان نشود باعث لطمات زیادی میشود و من در آن زمان سرخود قرص سرماخوردگی و کپسول نظیر آموکسی سیلین مصرف میکردم و حالم خوب نمیشد و به دکتر مراجعه کردم و دکتر مواخده ام کرد که چرا دارو را خود سرانه مصرف کردهام و چون سرماخوردگی من ویروسی بوده نیازی به مصرف اموکسی سیلین نبوده است.
*آیا تا به حال به اتاق عمل رفتهاید؟
بله، اتاق عمل فضای سردی دارد و دلیلش را پرسیدم و متوجه شدم دمای پایین اتاق عمل باعث میشود خیلی از میکروبها نابود شوند. در بیمارستان لوزه سومم را عمل کردم و چون در سنین کودکی عمل کردم ترسی از ورود به اتاق عمل داشتم. اما بهمحض خوابیدن روی تخت دکترها مهربانانه با من صحبت کردند و سریع بیهوش شدم.
*درباره عملهای زیبایی چه نظری دارید؟
در دوران جوانی در کرمانشاه در چند رشته ورزشهای رزمی و مشتزنی مقام آوردم و در طول فعالیتهای ورزشیم پنج باری بینیام شکست. زمانی رسید که بهواسطه شکست شدن بینی نمیتوانستم راحت بخوابم و آزار میدیدم. به پزشک مراجعه کردم و دکتر عنوان کرد که بینیم از داخل انحراف شدید دارد و با بروز یک سرماخوردگی کوچک دچار تنگی نفس میشوم و برای درمان باید عمل کنم. بنابراین این کار را انجام دادم. هرکدام از ما آدمها در هر مرحلهای از زندگیمان چهره خاصی داریم.
دهه چهارم زندگی هر آدمی اوج دوران زیبایش محسوب میشود. و همه عوامل بیرونی و درونی انسان در مرحله بلوغ کامل است و به زیبایی طبیعی اعتقاد دارم و موقعی که برخی از عملهای زیبایی را که این سالها مد شده را میبینم حالم بد میشود. و مواقعی هم پیش آمده که از حالت چهره برخیهایی که عمل زیبایی انجام دادهاند میترسم. چهره این آدمها به حدی عجیبوغریب میشود که قابلباور نیستند. بارها دیدهام که آدمی به صرافت اینکه زیبا خواهد شد میرود ابرویش را میچسباند به سقف پیشانیاش و گونههایش را برجسته میکند که انگاری از یک مبارزه مشتزنی بیرون آمده است. فکر نمیکنم چنین حالت صورتی با لبهای برجسته زیبا باشد. یک سری شخصیتهای جهانی داریم که آدمهای پولداری هستند. موقعی که به چهرهشان نگاه میکنید رد و نشانی از عملهای زیبایی مشاهده نمیکنید. البته آدمهایی هستند که به طرز افراطی و بیمارگونهای به سمت عملهای زیبایی میروند. مایکل جکسون نمونه اینچنین شخصیتهایی است که در سن پنجاهسالگی از دنیا رفت. خیلی از متخصصان پزشکی بعد از مرگش گفتند که عملهای متعدد زیاد که توأم با بیهوشیهای طولانیمدت بود باعث بروز این حادثه شد. مایکل جکسون فقط هفت عمل زیبایی روی صورتش انجام داد.
*آیا تابهحال در سینما نقش پزشک بازی کردهاید؟
بله، در فیلم باور و سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد نقش پزشک بازی کردم.
*آیا نقش دکترهایی که بازی کردید دارای تخصص بودند؟
بله، دکتری متخصص مغز که فرزندش در حالت کما قرار میگیرد و دکتر وارد یک چالش بزرگ میشود. زیرا با تخصصش توانسته جان خیلیها را نجات بدهد اما نمیتواند برای فرزندش کاری انجام بدهد. اما با توسل فرزندش شفا پیدا میکند.
*چقدر مردم و نظراتشان برای شما اهمیت دارند؟
بدون شک هر بازیگری موفقیتش را مدیون لطف مردم میداند و در کل من ارتباط بسیار خوبی با مردم و عزیزانی که با آنها برخورد میکنم، دارم و حرف زدن با آنها انرژی زیادی به من میدهد اکثر آنها وقتی من را میبینند ابراز لطف دارند و من را تشویق به کارهای بهتر میکنند.
*چهکارهایی را آماده پخش دارید؟
بهتازگی بازیم در سریال همسفر خورشید به کارگردانی علی شاه حاتمی به پایان رسیده است و هماکنون فیلم در مرحله تدوین است. داستان این سریال اجتماعی با تم دینی درباره زندگیای یکی از مسلمان هند است که برای زیارت قصد سفر به ایران و مشهد را دارد. چون سن و سال این پیرزن بالا است و نمیتواند سفر کند نوه نوجوانش تصمیم میگیرد آرزوی مادربزرگش را برآورده کند و به همین دلیل به ایران سفر میکند و در این سفر اتفاقاتی برای او رخ میدهد و چون غیرقانونی وارد ایران شده بازداشت میشود و قرار میشود دوباره به هند عودت داده شود. من نقش یحیی را بازی میکنم که سابقه حضور در جبههها را در زمان جنگ تحمیلی دارد و اهل کارهای خیر و ثواب است و چون راننده است درراه با کودک برخورد میکند و یحیی با شنیدن ماجرا برای زیارت رفتن به نوجوان کمک میکند. فیلمبرداری این سریال جادهای در خراسان رضوی انجام شد.
برچسبها:
خبرگزاری میزان: تازه ترین فیلم سینمایی اکبر عبدی با عنوان "مذاکرات مستقیم آقای عبدی" بدون کمترین تبلیغات محیطی و رسانه ای روی پرده رفته است. این فیلم را علی شاه حاتمی ساخته است؛ کارگردانی که در سالهای اخیر بیشتر بواسطه ساخت سریالهایی چون "خوش رکاب" شناخته می شد. در بخشهایی از فیلم، عبدی به شوخی متهم می شود به جاسوسی برای بیگانه!
به گزارش خبرگزاری میزان شاه حاتمی برای ساخت فیلم تازه اش از ایده جالبی استفاده کرده است؛ ایده قرار دادن اکبر عبدی در تابوت و پر کردن کل فیلم با بداهه هایی که عبدی حین صحبت تلفنی با اشخاص و شخصیتهای مختلف انجام می دهد. عبدی به عنوان یک بازیگر مشهور سینما مورد آدم ربایی واقع شده و آدم ربابان او را در تابوتی حوالی تهران خاک کرده اند. حالا او فقط چند ساعت وقت دارد که ضمن تماس با افراد مختلف 1 میلیون دلار جور کرده و به آدم ربا بدهد بلکه رها شود.
مدیری بادی گارد دارد
ابتدای فیلم با صحبتهای تلفنی عبدی با آدم ربا آغاز میشود؛ آدم ربایی که میلاد کیمرام به جایش حرف زده است. عبدی از آدم ربا می پرسد چرا به جای وی گلزار یا مهران مدیری را ندزدیده و وی پاسخ می دهد: گلزار ایران نیست و پیدا کردنش سخت است و مدیری هم بادی گارد دارد و نمیشود به سادگی طرفش رفت.
عبدی از آدم ربا می پرسد حالا که دلار میخواسته چرا به سراغ تام کروز نرفته و او می گوید: اگر سراغ تام کروز می رفتم ممکن بود مذاکرات ظریف به مشکل بخورد!
اگر من در تابوت باشم شریفی نیا نقشهای مرا روی هوا می زند
به گزارش میزان عبدی در یافتن علت آدم ربایی جملاتی را درباره هدف آدم ربایان مطرح می کند و بیان می دارد: آدمهای زیادی نیستند که با من دشمنی داشته باشند. البته یکی هست که آرزو دارد من سر به تنم نباشد. او شریفی نیاست چون اگر من در تابوت باشم او نقشهای پیشنهادی مرا روی هوا میزند. یادش رفته آن موقع که من سه تا فیلم همزمان با هم کار میکردم او در حال گردوبازی بود.
اکبر عبدی برای پیدا کردن 1 میلیون دلار و رهایی از تابوت به همه متوسل می شود. اول به دفتر وزیر ارشاد زنگ می زند و رییس دفتر وزیر به او برای 2 ماه و نیم دیگر وقت میدهد تا به ملاقات وزیر بیاید.
اکبر عبدی در تابوت به خواب می رود و در رویا با پدربزرگش دیدار می کند؛ پدربزرگی که برای رهایی از وضعیت پیش آمده او را به مردم داری دعوت می کند
تماس عبدی با جان کری
عبدی که نومید شده به وزارت امور خارجه زنگ می زند و مشاور زیر در برابر درخواست وی که 1 میلیون دلار می خواهد می گوید: آمریکا هنوز پولی به ما پس نداده است و برای همین ما هم پولی در بساط نداریم اما این شماره جان کری وزیر امور خارجه است 00145678910 و اگر میخواهی آزاد شوی با خودش تماس بگیر.
عبدی با وزارت خارجه آمریکا تماس گرفته و با جا زدن خود به عنوان کاترین اشتون خواهان گفتگو با جان کری میشود اما آنها خیلی زود ردش را می گیرند و حتی مختصات نقطه ای که در آن زیر خاک رفته را هم به وی میدهند!
متهم به جاسوسی برای بیگانه
به گزارش میزان دقایقی بعد از این تماس از دفتر وزارت اطلاعات با اکبر عبدی تماس می گیرند و یکی از نیروهای این وزارت که یوسف مرادیان بجایش حرف می زند از او پرسش میکند که چرا با وزارت خارجه آمریکا تماس گرفته و برای همین متهم است به جاسوسی برای بیگانه اما بعد از مدتی میگوید شوخی کرده است و آنها ردش را گرفته و به زودی نجاتش خواهند داد.
عبدی وقتی به همکار اطلاعات می گوید که مختصات محل دفن شدنش را وزارت خارجه آمریکا داشته است وی با پوزخندی پاسخ میدهد: رد شما که جای خود دارد، رد جان کری را هم گرفته ایم که همزمان با تماس شما در تل آویو در حال گفتگو با نتانیاهو است.
معرفی به گروه کودک برای همکاری با پورنگ
عبدی برای اینکه همه تلاشهایش را کرده باشد با عزت ا.. ضرغامی مدیر سابق صداوسیما هم تماس می گیرد. ضرغامی وقتی ماجرای آدم ربایی عبدی را می شوند فکر میکند او شوخی کرده و وقتی ناله های عبدی را می شنود و نیازش به 1 میلیون دلار را می شند بیان می دارد: تنها کاری که میتوانم برایت بکنم این است که معرفی ات کنم به گروه کودک صداوسیما و بگویم بگذاردت کنار عموپرنگ تا پفک و چیپس تبلیغ کنی بلکه دوزار پول گیرت آید.
البته ضرغامی این را هم به عبدی می گوید: قول میدهم اگر خدای نکرده فوت کردی یک ختم حسابی در مسجد بلال برایت بگیرم!
شریفی نیا نقش نامزد هملت را بازی می کند
در میانه این اتفاقات دختر عبدی که ماجرای گروگان گیری پدرش با جشن تولدش مقارن شده بی خبر از دلایل غیبت پدر در فاصله زمانی کوتاه تا جشن تولد از او می پرسد که چرا این قدر صدایش گرفته و عبدی می گوید: در کار تازه اش در نقش هملت ظاهر شده است. دختر از پدر می پرسد نقش نامزد هملت را چه کسی بازی می کند و عبدی در طعنه ای دیگر به شریفی نیا می گوید: این نقش را به هدیه تهرانی پیشنهاد دادند که قبول نکرد و برای همین بناست شریفی نیا نقش نامزد هملت را بازی کند!
قالیباف این یک میلیون را هم صرف تونل سازی می کند
به گزارش میزان در جاهایی از فیلم یک خبرنگار که دوست فرزند عبدی است به کمک او آمده و سعی میکند با برگزاری یک گلریزان یک میلیون دلار برای حمایت از عبدی فراهم کند. این خبرنگار از عبدی می پرسد که بعد از جمع آوری این یک میلیون، پول را به حساب شهرداری بریزد یا نه و عبدی می گوید: نه اگر به حساب قالیباف پول بریزید او که علاقه زیادی به تونل سازی دارد این 1 میلیون دلار را هم صرف تونل سازی می کند.
نجات توسط ماموران اطلاعات
در نهایت و بعد از رخ دادن اتفاقاتی دیگر که همه و همه از طریق صدا روایت می شوند نه گلریزان خبرنگار موردنظر بلکه این ماموران وزارت اطلاعات هستند که عبدی را از زیر خاک نجان می دهند.
برچسبها:
یوسف مرادیان بازیگر محجوب و بااخلاق سینما و تلویزیون که این روزها در درام "مذاکرات مستقیم آقای عبدی" به عنوان صداپیشه حضور دارد با اشاره به اینکه اغلب بازیگران سینما سعی میکنند با راه اندازی مشاغلی غیرهنری حاشیه امنیتی برای خویش ایجاد کنند اما در این بین بعضا ضرر هم میکنند از 200 میلیون اندوخته خودش گفت که در جریان یک سرمایه گذاری 1 میلیارد و 400 میلیونی به باد رفت.
در میانه دهه هشتاد 200 میلیون سرمایه ام به باد رفت
بازیگر "متروپل" و "شبهای تهران" با اشاره به اینکه همین بدحسابی باعث شده هنرمندان بیزنسهای غیرهنری را هم تجربه کنند به میزان گفت: البته که در بیزنسهای غیرهنری هم ممکن است دچار ضرر و زیان شویم. به عنوان مثال در میانه دهه هشتاد حدودا 200 میلیون از پس اندازم را بر سر پروژه ای سرمایه گذاری کردم که خیلی زود به بن بست خورد.
مرادیان در توصیف این پروژه بیان داشت: به همراه چند نفر از همکارانم با شخصی وارد کار شدیم که ادعا میکرد کارش خرید و فروش خطوط موبایل است. من همان ابتدا با ایشان شرط کردم که نمیخواهم پولم را بدهم که ربا بگیرم بلکه هدفم آن است که پولم وارد فعالیت قاتصادی شود و البته که این فعالیت اقتصادی باید کاملا قانونی باشد.
1 میلیارد و 400 میلیون سرمایه جمع شد و البته تباه!
یوسف مرادیان در گفتگو با میزان ادامه داد: 200 میلیون تومان من گذاشتم و دیگر همکارانم نیز هر کدام چیزی در همین حد یا بیشتر وارد کار کردند و در نهایت 1 میلیارد و 400 میلیون تومان جمع شد و اندکی بعد از واسپاری سرمایه در اختیار طرف معامله، ایشان غیبش زد و دیگر نتوانستیم او را پیدا کنیم.
این بازیگر درباره اینکه طرف اول در دسترس نبود و برای همین شکایتها به جایی نرسید افزود: من که دیدم طرف اول بارش را بسته و از کشور خارج شده دیگر پیگیر شکایت نشدم اما دوستان دیگرم که پیگر ماجرا بودند در نهایت توانستند شخص دومی را که تقصیر کمتری داشت به زندان بیندازند اما در نهایت این زندانی شدن هم به مسترد شدن پولها منجر نشد.
منبع:میزان
برچسبها:
یوسف مرادیان متولد سال ۴۹ است و برای نخستین بار در سال ۷۵ با بازی در فیلم «لاک پشت» اثر علی شاه حاتمی پا به عرصه تصویر گذاشت. بعدها در آثار سینمایی دیگری چون «موج سوم»، « آقای رئیس جمهور»، «مترو پل» و … و هم چنین سریال هایی چون «کارآگاه علوی»، «مردان آنجلس»، «کلانتر» و « چهل سرباز» ایفای نقش کرده است. او به تازگی بار دیگر در فیلم سینمایی «مذاکرات مستقیم آقای عبدی»با علی شاه حاتمی همکاری کرده است. مرادیان در این کار به صورت متفاوتی حضور دارد و مخاطب فقط صدایش را می شنود.
این بازیگر سینما و تلویزیون، در گفت و گو با خبرنگار جی پلاس بیان کرد: «مذاکرات مستقیم آقای عبدی» یک اتفاق خیلی خوب است. به عنوان یک بیننده و فردی که در عرصه هنر فعالیت می کنم، همیشه دغدغه ذهنی ام این بود که در مدت زمان اکران یک فیلم سینمایی چه اتفاقی قرار است، بیفتد که تماشاچی روی صندلی خسته نشود و احساس رخوت نکند.
او افزود: در بیشتر فیلم ها تعدد لوکیشن و بازیگر داریم که با بازی های متفاوت همراه است. همه اینها دست به دست هم می دهد تا در یک فیلم سینمایی یک سری اتفاقات رخ دهد ولی در «مذاکرات مستقیم آقای عبدی» شاهدیم که تنها یک بازیگر و یک لوکیشن وجود دارد که البته نمی توان تابوتی را که در فیلم به عنوان لوکیشن مطرح است، حتی یک لوکیشن به حساب آورد چون فضایی است که بازیگر نمی تواند در آن حرکت کند. در مجموع، کار را دوست داشتم و احساس می کنم که این نوع کار یک موفقیت است و واقعاً به آقای شاه حاتمی تبریک می گویم.
مرادیان خاطرنشان کرد: برداشت شخصی من از پایان این فیلم این بود که در هر سرزمینی بزرگترین و باشکوه ترین پشتیبان هنرمندان، مردم هستند و من این را خیلی دوست داشتم؛ هنرمندان هیچ وقت تنها نیستند، هنرمند با بودن مردمان سرزمینش معنا می گیرد چون کارهایش را می بینند، آنها را نقد و تعریف و نقاط ضعف و قوتش را مطرح می کنند و همه اینها باعث می شود که هنرمند هر روز در حرفه اش پله های ترقی و تعالی را طی کند، به خداوند ایمان داشته باشد و بداند که بزرگترین موهبت الهی این است که محبوب مردمان سرزمینش باشد. در این فیلم سینمایی می بینیم که مردم در نهایت به این هنرمند (اکبر عبدی) کمک می کنند و باز حتی قبل از اینکه نیازی به کمک آنها باشد عزیزان دیگری از وزارت اطلاعات هستند که این شخصیت را نجات می دهند و این، یعنی ما نیز در هر زمینه ای به آن قدرتی رسیدیم که بتوانیم در کوتاه ترین زمان ممکن کمک رسان مردم باشیم.
این بازیگر در پاسخ به این پرسش جی پلاس مبنی بر اینکه آیا «مذاکرات مستقیم آقای عبدی» به دلیل داشتن یک بازیگر و لوکیشن می تواند مورد پسند مخاطب جوان قرار گیرد، گفت: قطعاً! این فیلم یک نوآوری در عرصه سینما است. همیشه شاهد بودیم که جوان های ما از آثار کارگردان هایی که پیشرو بودند و به شکلی سعی کردند اتفاقات جدیدی خلق کنند استقبال کردند چون اصولاً زیاد تکرار را به ویژه در عرصه هنر دوست نداریم. به همین دلیل، این کار یک نوآوری و موفقیت است.
مرادیان که در مراسم اکران خصوصی این فیلم سینمایی نیز حضور داشت، یادآور شد: من از دیدن این فیلم خسته نشدم و احساس کردم که همه عزیزانی هم که در اکران خصوصی فیلم اطراف من نشسته بودند از کار لذت بردند. گذشت زمان را در طول فیلم احساس نکردیم.
برچسبها:
این بازیگر به «نسیم» گفت: سعی میکنم نقشهای متفاوت را در سینما قبول کنم؛ نقشی که بتوان برای شناختش ساعتها وقت گذاشت نه نقش تکراری/ سریال "همسفر خورشید" از آخرین کارهایم بوده است
یوسف مرادیان بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگویی با خبرنگار «نسیم»، عنوان کرد: اخیرا بازی در یک مجموعه تلویزیونی به نام "همسفر خورشید" را پشت سر گذاشتم؛ سریالی که بخشی از فیلمبرداری آن در ایران و بخشی در هند انجام میشود.
وی ادامه داد: کارگردانی کار برعهده علی شاه حاتمی است که سالیان دراز است او را میشناسم و به نگاهش اعتقاد دارم. بخشهای مربوط به ایران فیلمبرداری شده و بخشهای هندوستان باقی مانده است.
*داستانی با زمینه مذهبی
مرادیان درباره درونمایه "همسفر خورشید" اظهار داشت: داستان سریال زمینه ای مذهبی دارد و داستان کودکی را روایت میکند که قصد دارد آرزوی مادربزرگی که سالهاست در هند ساکن بوده را برآورده کند. این مادربزرگ دوست داشته به زیارت امام هشتم برود اما در اثر بروز یک اتفاق مادربزرگ به کما می رود و حالا کودک است که باید به تنهایی شرایط تحقق آرزوی مادربزرگ را فراهم کند.
مرادیان با اشاره به مضمون فراگیر سریال که از ارتباطات انسانی می گوید افزود: تصویری که در این سریال از ارتباطات انسانی ارائه میشود تصویری جهان شمول است که مطمئنا میتواند مورد توجه اقوام مختلف قرار گیرد. "همسفر خورشید" خیلی خوب ارتباطات دو طیف سالخوردگان و کودکان را روایت میکند.
یوسف مرادیان درباره نقش اش در سریال "همسفر خورشید" بیان داشت: در این سریال در نقش یکی از شخصیتهایی بازی کرده ام که به کودک در تحقق اهدافش کمک می کند.
*پیشنهاد نقشهای مشابه پس از بازی در "متروپل"
مرادیان درباره ایفای نقش در سینما نیز به «نسیم» گفت: بعد از ایفای یک بدمن در "متروپل" کیمیایی مواجه شدم با تعداد زیادی از نقشهای مشابه اما پرهیزم از تکرار سبب شد که هیچ کدام از این نقشها را قبول نکنم.
وی ادامه داد: در همکاری با کیمیایی هم فارغ از جایگاه وی به عنوان کارگردان شناخته شده، کاراکتر متفاوتی که برایم نوشته شده بود ترغیبم کرد به همکاری چون فکر میکردم آن کاراکتر میتواند تواناییهایم را به چالش بکشد. بعد از آن نیز نگاهم به کاراکترهای متفاوت بوده است یعنی نقشهای مشابه را قبول نکرده ام.
این بازیگر خاطرنشان ساخت: در ادامه روند بازیگری ام هم سعی زیادی خواهم کرد که بر روی نقشهای متفاوت کار کنم؛ کاراکترهایی که بتوان برای شناخت آنها ساعتها وقت گذاشت و شرایطی را فراهم کرد برای بیرون کشیدن نقاط نادیده تبحر بازیگر.
برچسبها:
یاسین نوجوانی است که بیشتر کودکی خود را در محافل قرآنی سپری کرده و همین امر دلیل بر شعور و کمالات بالای او است. محمود پدر یاسین مهندس با تجربهای است که ریا و طمعش در زندگی باعث تیره شدن روابطش با خانواده شده است. با قهر کردن یاسین پدر به شمال کشور میرود تا او را از نزد پدربزرگش بازگرداند. در طول این سفر مشکلات و حوادثی پیش میآید که نقطه عطف او در زندگی میشود.
تحلیل
«ما متهمیم» عنوان اثری دیگر از سینمای شمالیزاسیون شده کودک و نوجوان می باشد. اثری که به اسم تجلیل از شأن کودک مأنوس با قرآن کریم تناقض رفتاری ویژه و فاحشی را در روابط اجتماعی او مبتنی بر سبک زندگی اسلامی ایرانی به نمایش می گذارد. «ما متهمیم» اگرچه عنوان ابتدایی خود را از ما همه گناهکاریم عوض نموده است و دست به دست شدن کارگردانان و بازنویسی فیلمنامه توسط نویسندگان متعددی را شاهد بوده است اما همچنان از فقر فیلمنامه در رنج بوده و مخاطب ناکجاآباد نامعلوم کش داری را (اصلاً مشخص نیست به کجا باز می گردد) شاهد است. در نهایت مخاطب ناکجاآبادی کشدار را میان مربع پدبزرگ محمود (پدر)، مهلا (مادر) و یاسین مشاهده می کند.
برچسبها:
خبرگزاری میزان: فیلم "ما همه گناهکاریم" با بازی هنگامه قاضیانی که در ابتدا کارگردانی به نام حامد امرایی داشت و بعد از مدتی کارگردانی دیگر به نام حسن ناظر کار تولید را به انتها رساند بدون اکران سینمایی در شبکه خانگی عرضه خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری میزان شورای صدور پروانه نمایش خانگی (ویدئویی)با عرضه 3عنوان فیلم موافقت کرد.
در جلسه 2 آبان شورای پروانه نمایش خانگی که با حضور اکثریت اعضاء برگزار شد،با عرضه فیلم های "روشنک "به تهیه کنندگی و کارگردانی حسین قناعت ، "آلما گل "به تهیه کنندگی و کارگردانی فرشاد فرشته حکمت و "ما همه گناهکاریم "به تهیه کنندگی محسن علی اکبری و کارگردانی حسن ناظر موافقت شد.
همچنین در این جلسات با نمایش چهار عنوان فیلم خارجی نیز موافقت شد.
برچسبها:
یوسف مرادیان بازیگر نقش سعید در سریال "رخصت" به خبرنگار روابط عمومی این شبکه گفت: خط قصه "رخصت" مسیر واحدی دارد که از آن خارج نمی شود و مسائل زیادی به طور همزمان در دل قصه اصلی مطرح نمی شود.
به گزارش روابط عمومی شبکه سه سیما، یوسف مرادیان بازیگر نقش سعید در سریال "رخصت" درباره علت حضورش در این پروژه گفت: این سریال از ابتدا برای تولید در 13 قسمت در نظر گرفته شده بود و زمانی که از من دعوت به همکاری شد، چند قسمت از فیلمنامه آن را که آماده بود، خواندم و به نظرم داستان خوبی آمد. ضمن این که اگرچه فیلمنامه کامل نبود اما آقای صلح میرزایی کلیت داستان را به خوبی برایم شرح دادند و سرنوشت کاراکتر هم کاملا مشخص بود.
وی با بیان تحلیل خود نسبت به نقش سعید افزود: سعید فردی است که در خانواده ای مذهبی بزرگ شده است و در عین حال هم تلاش دارد تا به خواسته های پدرش که در زمان مرگ خود به او وصیت کرده، عمل کند. به دلیل این که هیچ انسانی منزه از خطا و کامل نیست به هر حال ممکن است در مسیر زندگی خود با مشکلاتی رو به رو شود یا اتفاقاتی در زندگی اش رخ بدهد که او را به اشتباه بکشاند.
بازیگر سریال "کارآگاه علوی" خاطر نشان کرد: سعید بر مواضع خود پایبندی دارد و تا اینجا هم مسیر درستی را در پیش گرفته و بر آن هم پافشاری می کند.
وی در پاسخ به این که آیا 13 قسمتی بودن سریال فرصت کافی برای پرداختن به این نقش که ابعاد مختلف زندگی او از جمله شغل و رفتارهایش نیز در آن مورد بررسی است، ایجاد می کند یا نه، بیان داشت: یکی از مواردی که دوستان و اطرافیان من با دیدن این سریال بر آن تاکید می کنند، این است که با یک قصه منسجم در این سریال رو به رو هستیم. داستان از این شاخه به آن شاخه نمی پرد و مسائل زیادی را به طور همزمان مطرح نمی کند. در واقع خط قصه در مسیر واحدی حرکت می کند و از آن خارج نمی شود. به همین دلیل 13 قسمت زمان مناسبی برای پرداختن به داستان سعید و دیگر شخصیت های داستان است. ضمن این که نیاز چندانی به باز شدن و پرداختن عمیق به زندگی کاری او حس نمی شود.
مجموعه تلویزیونی رخصت به کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی در 13 قسمت 50 دقیقه ای از دوشنبه 17 آذر مصادف با نیمه ماه صفر ساعت 19:45 روانه آنتن شبکه سه شده است.
این مجموعه به تهیه کنندگی احمد دیری به قلم سیده فاطمه موسوی به رشته تحریر در آمده است.
یوسف مرادیان، عنایت بخشی، ثریا قاسمی، نیما شاهرخ شاهی، مجید مشیری، مارال فرجاد و بابک انصاری از جمله نقش آفرینان این سریال هستند. یوسف مرادیان در نقش سعید ، عنایت بخشی در نقش حاج اسدالله، ثریا قاسمی در نقش زهرا سادات مادر سعید و نیما شاهرخ شاهی در نقش حمید حضور دارند.
این مجموعه تلویزیونی روایت داستان مهندس چهل سالهای به نام سعید است که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده و زندگی کرده است. او تصور میکند تمام اعمال و رفتارش بر اساس دین است و همین طرز تفکر باعث غرورش شده است. سعید که فکر میکند همه مسائل دینی را خوب میداند و هیچ خطا و اشتباهی در این باره مرتکب نشده، ماه محرم بر اساس یک اتفاق و جریان غیرمنتظره در موقعیتی قرار میگیرد که ایمانش مورد آزمایش الهی قرار میگیرد.
این مجموعه تلویزیونی به طور همزمان از شبکه قرآن سیما نیز در حال پخش است.
برچسبها:
اعضای انجمن صنفی بازیگران سینما و تلویزیون ایران با دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار کردند.
به گزارش جریان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مجمع، در این دیدار که صبح امروز، دوشنبه، در محل دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد، دکتر محسن رضایی با بیان اهمیت جایگاه هنرمند گفت: هنرمندان و از جمله بازیگران بخشی از جامعه نخبگان کشور هستند که می توانند در اصلاح مناسبات اجتماعی نقش آفرینی کنند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت، یکی از سیاست های کلی کشور را واگذاری امور به مردم بیان کرد و افزود: نخبگان کشور می توانند با تشکیل انجمن های صنفی و موضوعی بخشی از وظایف دولت را به عهده بگیرند، این موضوع می تواند به افزایش کارایی و بازدهی بیانجامد و خلاء های مدیریتی کشور را تکمیل نماید.
در ادامه این جلسه، حسین خانی بیک نایب رئیس انجمن با اظهار خوشنودی از تشکیل جلسه گفت: انجمن صنفی بازیگران سینما و تلویزیون دارای قدمت ۱۰ ساله است و هم اکنون ۷۰۰ عضو دارد که به رغم برخی حمایت ها هم اکنون برای تکریم هنرمندان نیاز به پشتیبانی جدی دارد.
داوود قاسمی امیرلو دبیر این انجمن نیز با ارائه گزارشی از روند فعالیت های انجام شده گفت: با توجه به مشمولیت و گستردگی حضور بازیگران در این تشکل با حمایت های کلی و معنوی می توان گامی جدی برای خدمت رسانی به هنرمندان برداشت.
همچنین در این جلسه یوسف مرادیان، محمد شیری، مصطفی انوش و زنجانی از اعضای هیئت مدیره انجمن به بیان مشکلات هنرمندان و نیز گزیده برنامه ها و فعالیت های آتی انجمن پرداختند.
در این جلسه همچنین دکتر رضایی، ضمن تجلیل از جایگاه ممتاز استاد جمشید مشایخی، رئیس انجمن صنفی بازیگران، برای بهبودی ایشان دعا کرد.
برچسبها:
یوسف مرادیان بازیگر سینما و تلویزیون پیرامون دلایل دوری خود از تلویزیون و بازگشت دوباره به آن با سریال «رخصت» گفت: «تمایل من برای ایفای نقش های متفاوت سبب کم رنگ شدن من در قاب تلویزیون شد به همین دلیل صبر کردم تا با پیشنهادهای جدیدی روبرو شوم.»
به گزارش سينماخبر،مرادیان افزود: «سریال «رخصت» همه شرایطی که من برای حضور در یک اثر متفاوت را دوست داشتم دارد و تمام این عناصر سبب شد تا من بار دیگر به قاب تلویزیون بازگردم.»
وی بیان داشت: «معتقد هستم گاهی وقت ها ما بازیگران در کارهایمان فاصله ایجاد می کنیم، به یاد دارم سال هایی که من وارد سینما شدم یک فاصله ای جدی میان بازیگران سینما و تلویزیون وجود داشت، بدان معنا که برخی بازیگران فقط در سینما فعالیت داشتند و برخی دیگر فقط در تلویزیون؛ تا اینکه بعد از مدتی این فاصله از بین رفت و بازیگران شرایط حضور در هر ۲ حوزه را به دست آوردند.»
مرادیان پیرامون نقش خود در سریال «رخصت» اظهار داشت: «من در یک خانواده متدین به دنیا آمدم و بزرگ شدم و همواره از کودکی شاهد رفتارهای مذهبی پدر و مادرم بودم، لذا کاملا طبیعی است که چنین فضای خانوادگی در من تاثیر بگذارد تا بتوانم نقش باورپذیری را در این سریال ایفا کنم.»
بازیگر فیلم «شب های تهران» پیرامون ویژگی های نقش خود خاطر نشان ساخت: «من با کاراکتر «سعید» در سریال رخصت بیگانه نبودم و به دلیل زندگی در یک خانواده مذهبی با برخی از ویژگی های آن آشنایی داشتم. در سریال «رخصت» با فردی مواجه شدم که اعتقادات مذهبی خود را دارد.»
مرادیان افزود: «همه ما عاشق امام حسین (ع) و ائمه هستیم و طبیعی است که وقتی این نقش به من پیشنهاد شود، با تمام اشتیاق آن را بپذیرم؛ کاراکتر «سعید» هم به لحاظ بازیگری خیلی پیچیده و سختی نبود.»
وی با بیان این مسئله که ۶ قسمت از سریال باقی مانده است، اظهار داشت: «سعید» در طول داستان با فراز و فرودهایی مواجه می شود و میان درگیری با اعتقادات خودش و اتفاقات پیرامونش قرار می گیرد و در نهایت لطف خداوند شامل حالش می شود و مجددا به مسیر درست زندگی بازمی گردد.»
مرادیان افزود: «من «سعید» را زندگی کردم و در هیچ کدام از بخش های کار زیاده روی نکردم چون تلاشم بر این بود که از کلیشه ها دوری کنم.»
منبع:سينماپرس
برچسبها:
مرادیان در این سریال نقش جوانی به نام سعید را بازی میکند که پیرو فعالیت هرساله پدرش قصد دارد تکیه اباعبدالله(ع) را برای ماه محرم آماده کند، اما در این راه با مسائل مختلفی روبهرو میشود. با او درباره نقش سعید سریال رخصت به گفتوگو نشستیم.
در این سریال نقش سعید را بازی میکنید که ویژگیهای مثبتی دارد. معمولا ایفای نقشهای مثبت در مقایسه با نقشهای منفی کار بازیگر را سختتر میکند، چون باید تلاش کند نقش را از یکنواختی و تختی در بیاورد. شما برای ایفای این نقش از چه راهکاری استفاده کردید؟
آخرین کار من بازی در فیلم سینمایی «متروپل» به کارگردانی مسعود کیمیایی بود که در این اثر نقش منفی بازی کردم و کارگردان هم از کارم راضی بود. این رضایت برایم خوشایند بود. بازیگر باید بتواند بر هر نقشی که به او پیشنهاد میشود، به معنای واقعی تمرکز کند و برایش موقعیتها و لحظاتی را پیدا کند که هم تکراری نباشد و هم متعلق به خود بازیگر باشد.
معتقدم وقتی بازیگر قرار است حتی نقشی تکراری بازی کند باید برای آن هم ویژگیهایی پیدا کند که نقش را از تکرار خارج کند و این کار میسر نمیشود، مگر آنکه بازیگر به آن شخصیت نزدیک شود.
ما با ساخت یک فیلم سینمایی به مدت 90 دقیقه بیننده را با خود همراه میکنیم، اما با یک سریال بیشتر از 600 تا 700 دقیقه همراه مخاطب هستیم، بنابراین باید اثر نمایشی مربوط آنقدر جذابیت و گره داشته باشد که مخاطب را پای سریال بنشاند. این اتفاق در سریال تلویزیونی رخصت افتاده و من سعی کردم این نقش را برای بینندگان باورپذیر بازی کنم.
بنابراین میطلبد که بازیگر هنگام بازی نیرویش را در کل کار تقسیم کند؛ ضمن اینکه مهمترین عامل در کار بازیگری ادامه حس است. من شخصا از فیلمنامه یادداشتبرداری کرده و نشانهگذاری میکنم تا بدانم قبل و بعد نقش چه اتفاقی برای شخصیتی که بازی میکنم، میافتد.
نمیشود همه نکات فیلمنامه چند صفحهای را به خاطر سپرد. به همین دلیل سعی میکنم با کدگذاری این تقسیمبندی را انجام بدهم. برخی کارها انرژی خاص خودش را دارد و به خاطر حس و حالی که میدهد، بازیگر هم با آن ارتباط خوبی برقرار میکند. من هم این حس را نسبت به نقش سعید داشتم.
اما نگفتید که کار بازیگر در ایفای نقشهای مثبت سختتر است یا در نقشهای منفی؟
در نقشهای منفی به سمتی میرویم که میدانیم از چه نشانههایی استفاده کنیم تا بتوانیم به نقش نزدیک شویم، اما معتقدم در نقشهای مثبت روح ما هم درگیر میشود. نقش مثبت و منفی فرقی ندارد، بازیگر باید برای کارش انرژی لازم بگذارد.
من قبل از بازی در سریال تلویزیونی رخصت، تجربه بازی در کارهای قرآنی را داشتم. در این کارها بازیگر باید نه فقط از شعارزدگی فاصله بگیرد، بلکه باید سعی کند با نقشش همذاتپنداری کند و ضمن رعایت قواعد و تکنیکهای بازیگری به قول معروف به کار، دل بدهد تا با نزدیک شدن با نقش بتواند بخوبی آن را اجرا کند.
برداشتتان از شخصیت سعید چه بود و کدام یک از ویژگیهای او شما را برای بازی در سریال رخصت ترغیب کرد؟
هر چه قصه جلوتر برود، متوجه میشوید شخصیت سعید، فراز و نشیبهای زیادی دارد. همه ما در زندگیمان سعی میکنیم انسانهای خوبی بوده، پایبند به آیینهای مذهبی باشیم و درست رفتار کنیم، اما بعضی مواقع عجولانه عمل میکنیم یا زود تصمیم میگیریم. البته این خصلت در بشر طبیعی است، چون هیچکس کامل نیست.
سعید هم درگیر اتفاقاتی در زندگی شخصی میشود. یکی از عمدهترین دلایلی که بازی در این سریال را پذیرفتم، این بود که نمونه افرادی مثل سعید در جامعه امروز زیاد هستند که درگیریشان با برخی مسائل، روی تفکراتشان تاثیر میگذارد. اگر این افراد ایمان قوی داشته باشند، حتما در همان مسیر درست باقی میمانند.
شخصیت سعید خیلی مثبت شده و همین این نقش را یکنواخت کرده است. نظر خود شما در اینباره چیست؟
ما برای اینکه هر موضوعی را به چالش بکشانیم، لازم است دو طرف سکه را نشان بدهیم. شما در قسمتهای آینده خواهید دید که رخ دادن اتفاقاتی برای سعید باعث میشود او درگیر چالشهایی در زندگیاش شود. همین ویژگی، شخصیت سعید را برایم دوستداشتنی کرده است.
این سریال روایتگر زندگی سعید است که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده است. او تصور میکند تمام اعمال و رفتارش براساس دین است و همین طرز تفکر باعث غرورش شده است. سعید که فکر میکند همه مسائل دینی را خوب میداند و هیچ خطا و اشتباهی در اینباره مرتکب نشده، ماه محرم براساس یک اتفاق و جریان غیرمنتظره در موقعیتی قرار میگیرد که ایمانش مورد آزمایش الهی قرار میگیرد.
در واقع مجموعه رخصت به مخاطبان نشان میدهد اگر انسان خودخواهانه و با غرور و منیت رفتار کند و حرف بزند، مسلما درگیر عواقب ناخوشایندی خواهد شد؛ ضمن اینکه میگوید مراقب باشیم دچار منیت نشویم. در مجموع شما در کلیت قصه خواهید دید سعید با چالشهای بسیاری روبهرو میشود. این در حالی است که او علاقهمند است سالم زندگی کند و رفتارهای صحیح را به فرزندش امیرعلی هم یاد بدهد و به او بگوید خواندن قرآن با وضو چه ثوابی دارد. البته سعید زندگی عجیب و غریبی ندارد، اما خواهید دید او هم اشتباهاتی میشود.
این سریال به مخاطبان میگوید اگر زن و مرد کنار همدیگر باشند و دست به دست هم بدهند، میتوانند مشکلاتشان را پشت سر بگذارند و نقش موثری در تربیت فرزندشان داشته باشند. قصه سریال رخصت، داستان زندگی مردم جامعه است و دور از واقعیت نیست.
ولی این نوع سریالها که تم مذهبی دارد، این خطر را دارد که درگیر شعارزدگی شود. شما برای پرهیز از این امر چه راهکاری داشتید؟
من صحبت شما را قبول دارم، اما باید بپذیرید این سریال به سفارش شبکه قرآن تولید شده است. ضمن اینکه محتوای قصه هم مذهبی است و داستان درباره اهالی محل است که به دنبال برپایی تکیه اباعبدالله (ع) هستند. سعی کردم این نقش را برای مخاطب ملموس کنم و وقتی با فرزندم امیرعلی دیالوگ دارم آن را صمیمانه کردم تا مخاطب فکر نکند به فرزندم چیزی را دیکته میکنم، بلکه با زبان خوش به او یاد میدهم.
در مجموع من، کارگردان و دیگر عوامل سعی کردیم به فیلمنامه وفادار باشیم. تنها کاری که میتوانستم انجام بدهم این بود که با صداقت بازی کنم تا بازیام به دل مخاطب بنشیند.
اما با وجود این، برخی صحنهها درگیر شعارزدگی شده است؟
فیلمنامه سریال رخصت در شبکه تائید شده بود و ما سعی کردیم به فیلمنامه وفادار باشیم. همه گروه تلاش کردند درگیر شعارزدگی نشویم. شخصا سعی کردم با نقشم زندگی کنم و جزئی از زندگیام شود تا بتوانم نقش را باورپذیر اجرا کنم.
سریال رخصت به مردم آموزش میدهد چگونه به بچهها مسائل دینی را آموزش بدهیم تا آنها به سمت کتاب آسمانی بروند. در واقع خیلی شیرین این حرف را به بینندگان منتقل میکند تا بتوانند با قصه ارتباط خوبی برقرار کنند. بنابراین برخلاف شما معتقدم این سریال از شعار دادن و غلو کردن مفاهیم دینی پرهیز کرده است. سریال به لحاظ داستانی و شخصیتی کشش لازم را دارد تا مردم در روزهای پایانی ماه صفر این سریال را دنبال کنند.
در دل این سریال پیامهای ارزشی به دور از کلیشه و شعار وجود دارد. در سریال رخصت جذابیتهای داستانی برای جذب مخاطب در کنار آموزههای دینی و مذهبی قرار دارد.
شما همیشه نقشهای جدی بازی میکنید. آیا خودتان علاقهمند بازی در نقشهای جدی هستید؟
خودم دوست ندارم وارد دنیای طنز شوم. ما در طول تاریخ سینما و در همه جای دنیا این تعریف را داریم که برخی بازیگران علاقهمند هستند در کارهای طنز بازی کنند و برخی دیگر در کارهای جدی. به عنوان مثال دلیل اینکه چاپلین شخصیت ماندگاری شد به این خاطر بود که شناخت خوبی از جنس بازیاش داشت و با ایفای نقشهای طنز توانست نظر مخاطبان زیادی را در دنیا جلب کند و بر عکس مارلون براندو با ایفای نقشهای جدی به این موفقیت دست پیدا کرد.
من هم از ابتدا علاقهمند این جنس بازی بودم و ضمن اینکه به دلیل فیزیک و چهرهام هم به این سمت کشیده شدم که نقشهای جدی بازی کنم.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون
برچسبها:
ـ دو مورد کار بوده دوستان تماس گرفتند صحبت هايي داشتيم، ولي هنوز چيزي قطعي نيست. فيلمنامه را خواندم، ولي مذاکرات ادامه دارد. ضمن اينکه يکي دو هفته است کار ما به پايان رسيده و هنوز خيلي نگذشته است.
اصولاً در اين سالها خيلي پر کار هم نبوديد. اگر چه سال گذشته را با فيلم «متروپل» پشت سر گذاشتيد؟
ـ اتفاقاً من دوست دارم اين مورد را توضيح دهم. خيلي پيش مي آيد که دوستان زياد در اين مورد سوال مي کنند، حتي دوستان بازيگر من هم در اين باره بارها گفته اند. شغل اصلي من بازيگري است و عملاً شغل دومي ندارم و تنها از اين راه امرار معاش مي کنم. تجربه به من ثابت کرده هر آنچه دارم همان را هزينه کنم در زندگي، پس نمي تواند ماديات صرفا در اولويت قرار بگيرد. خدا را شکر زندگي در جريان است و لطف الهي هميشه شامل حال من بوده و هيچ گاه در زندگي لنگ نمانده ام. در مورد کار معتقد هستم نبايد حضور در کاري را صرفا با نگاه مادي پذيرفت.
با اين شرايط من به عنوان يوسف مراديان براي خودم اولويت هايي دارم، پس بايد براي حضور در يک کار آنها را مدنظر داشته باشم.
اينکه صرفاً به خاطر يک دستمزد يا دوستي و رفاقت و گذران زندگي سر کاري بروم تا به حال وجود نداشته، اصولاً هرگز با چنين تفکري کنار نيامده ام. معتقدم اگر من جز با عشق و علاقه و ارادت به يک نقش و احساس مسئوليت به آن کار حضور در پروژه اي را بپذيرم به آن کار خيانت کرده ام.
و اين نگاه قطعاً کار شما را براي زندگي و البته انتخاب پيشنهادها سخت مي کند؟
ـ بله اتفاقاً سخت است، ولي اگر شما نگاهي به کارنامه کاري من داشته باشيد از همان زمان ورود، هيچ وقت از سوي مخاطبان بابت کاري گوش من گرفته نشده است. يعني اينکه هيچ وقت به من نگفته اند اين چه نقشي است که بازي کردي؟ چرا تو در اين کار حضور داري؟
بله واقعاً اين نگاه کارم را سخت کرده است، امّا احساس من اين است ما هر طوري کار و انتخاب کنيم در نهايت ديده خواهد شد. من هميشه با دوستان، اساتيد و بزرگواراني که در کنارم بوده اند، مشورت کرده ام. شايد آن عزيزان هم معتقدند من هر کاري را نبايد بپذيرم. يک مقدار بايد با صبوري و حوصله بيشتر و حتي تحقيق مفصل کار را پذيرفت.
در گفته هايتان از اولويت هايي در انتخاب يک اثر براي همکاري و به خصوص ايفاي نقش گفتيد براي شما معيارهايي که در اولويتند کدام گزينه ها هستند؟
ـ دو ويژگي براي من بسيار تاثيرگذار است؛ حرف اول را کارگردان مي زند و بعد فيلمنامه، يعني اگر اين دو مناسب باشند حتماً اتفاق مساعدي رخ خواهد داد. يعني اگر به ايده آل نرسيم، حداقل به يک اتفاق مناسب مي رسيم.
حداقل قابل دفاع؟!
ـ حتماً، يعني وقتي کارگردان داراي تفکر است سبک کاري خودش را دارد و به کارش اعتماد و اعتقاد دارد، بخشي از ماجرا حل است. حالا اگر فيلمنامه خوب و قوي هم در دست داشته باشد به من يوسف اجازه مي دهد که اولاً بپذيريم و ثانيا به وجد مي آورد تا با يک نقش فراز و نشيب هايي را تجربه کنم و در نهايت يک اتفاق خوب را در کنار يک تيم کار بلد رقم بزنم. با اين تعريف من اين دو معيار را هميشه مدنظر دارم. غايت آرزوي من اين است که بتوانم با بزرگان سينماي اين مملکت همکاري داشته باشم. همانطور که اشاره کرديد من پارسال با آقاي کيميايي کار کردم و يکي از بهترين خاطراتم در عرصه بازيگري رقم خورد.
و انصافاً حضوري موفق جلوي دوربين کيميايي داشتيد.
ـ بحث موفق بودن من نيست، بحث ابر مردي به نام مسعود کيميايي است که خوب مي داند از بازيگرش چگونه بازي بگيرد، چگونه فضا را اداره کند و چگونه تيمش را هدايت کند. يعني ممکن است با گفتن يک کلمه سر آن پلان به خصوص، مرا کاملاً آماده ايفاي آن نقش کند. چون اين اتفاق واقعاً براي من رخ داده اين مثال را زدم. ما نياز داريم با يک کارگردان کاربلد و بزرگوار کار کنيم که با يک فيلمنامه مناسب مي تواند اتفاقي را که بايد رقم بزند. در اين شرايط خود بازيگر هم حس و حال خوبي دارد. مي دانيد سالها از حضور من در عرصه سينما مي گذرد. در کارنامه من چندين و چند فيلم سينمايي (20 فيلم) و چند سريال تلويزيوني که اکثراً «الف» بوده اند وجود دارد، در ژانر قرآني، در ژانر تاريخ معاصر (کاراگاه علوي) و... خدا را شکر مي کنم که همگي قابل دفاع هستند.
و با اين همه حساسيت و نقطه نظر در قبول پيشنهاد يک کار، سريال «رخصت» و کار با قدرت ا... صلح ميرزايي چگونه اتفاق افتاد؟
ـ خيلي وقت پيش قرار بود من با آقاي صلح ميرزايي همکاري داشته باشم. سالها پيش ما با هم آشنا شده بوديم ولي اين اتفاق رخ نداد تا فيلمنامه اين سريال، را خواندم، نگاه قصه را دوست داشتم. وقتي با آقاي صلح ميرزايي صحبت کردم خيلي زود متوجه شدم هم ايشان مي خواهند يک کار دلي انجام دهند و هم من دنبال يک کار دلي براي تلويزيون هستم. هميشه اين نقد از سوي مردم و حتي همکاران وارد بوده که چرا ما تو را در تلويزيون نمي بينيم!؟
و جواب شما؟!
ـ من هميشه مي گفتم اگر کار مناسبي پيش بيايد حتماً کار خواهم کرد. اگر شرايط فراهم شود و نقشي پيش بيايد که احساس کنم آن نقش و يا کاراکتر مرا کمي به چالش خواهد کشيد، محاوره اي تر اينکه مرا کمي وسوسه کند حتماً قبول مي کنم.
و سعيد سريال «رخصت» اين وجوه را براي شما ايجاد مي کرد؟
ـ بله واقعاً سعيد اين خصوصيات را داشت. ما از روزي که کار را شروع کرديم تا روزي که کار تمام شد و با هم خداحافظي کرديم يک فضاي حاکم کاملاً صميمي، دوستانه و با انرژي مثبت حاکم بود. ما به دور از هر گونه تنش و يا بي نظمي کار کرديم...
به رغم شرايط مالي نامناسب پروژه...
ـ بله، خود شما بهتر مي دانيد که اکثر پروژه ها به لحاظ شرايط مالي اوضاع مناسبي را پشت سر نمي گذارند. بودجه لازم آن طور که بايد به پروژه ها تزريق نمي شود. امّا آن فضايي که خواست تصويربرداري اين سريال بود به کمک دوستان در اين پروژه ايجاد شد. رابطه بين عوامل سريال از بازيگر گرفته تا تيم توليد و تدارکات و... به بهترين شکل ممکن ايجاد شده بود. سريال يک بستر خوب فراهم کرد تا من بخواهم در اين سريال و شخصيت سعيد را تجربه کنم. خدا را شکر مي کنم بازخورد خوبي از مخاطب مي گيرم، خوشحالم.
براي برخي از نقش ها که سعيد هم مي تواند يک جورهايي شبيه به آنها باشد بازيگر نياز دارد جدا از اطلاعات تکنيکي و توان حسي اش، کمي هم از اعتقاد و نگاه قلبي اش مايه بگذارد. در واقع برخي لحظات کاراکتر با تکنيک در نمي آيد؟
ـ موافقم، همين طور است. دوستي چندي پيش به من گفت فکر نمي کنيد بيش از حد به سمت نماز خواندن، قرآن و... رفتيد؟ گفتم دوست خوبم در سينماي همه دنيا از غرب گرفته تا شرق، از آمريکا و هاليوود گرفته تا باليوود و هندوستان نگاه مذهبي و اعتقادي مگر وارد سينما نشده است؟! در واقع ما ديده ايم که همه انسان ها در همه حال به يک جايي وصل مي شوند و اعتقادشان فرياد رسشان مي شود. يک بچه که مي رود زمين بخورد ما ناخودآگاه مي گوييم «يا علي»، اين جزئي از فرهنگ ماست. ما در اين فضا بزرگ شديم. ما با اين ادبيات از بچگي رشد کرديم. اين نگاه به اعتقاد ما بر مي گردد و با ما در همه حال همراه است. حالا وقتي که کار به فرزند امير المومنين مي رسد، به مردي که يکي از باشکوه ترين شخصيت هاي تاريخ اسلام است، ماجرا کمي متفاوت مي شود. من خودم خيلي حتي دوست داشتم خودم را يک جورهايي به دست اين قضايا بسپارم! همانطور که شما گفتيد ما تجربه سالها کار را اگر به عنوان بازيگر قبول شده باشيم داريم، تکنيک ها را هم مي شناسيم ولي يک جا ديگر احساس مي کنيم بايد دل به کار بدهيم. شما درست مي گوييد با شما موافقم يک جا ديگر بازيگر بايد خودش را رها کند و به فضا بسپارد. به شما بگويم در اين شرايط بايد خودتان را به صداقت آن نقش و فضا بسپاريد و با دل بازي کنيد و گرنه تظاهر خواهد بود و شايد اصلاً شکل ديگري به خودش بگيرد. امّا باور کنيد در همان گپ و گفت هاي ابتدايي با آقاي صلح ميرزايي احساس کردم ايشان هم عاشق اهل بيت هستند. من اين را در صورت و چشم هايشان حس کردم و ديدم.
به نظرم نمي شود بي اعتقاد يکسري از کارها را انجام داد.
ـ من جلوي دوربين بودم و ايشان را شما نديده ايد و من ديده ام. گاهي حس مي کردم پشت مانيتور حال خوبي دارد و سرمست شده. يعني به وجد آمده از اتفاقي که جلوي دوربين رخ داده است. آقاي صلح ميرزايي نه پيش من است و نه الان با شماست، بدون هيچ تعارف و اغراق بايد بگويم اين حس و حال را در وجود ايشان و کارشان ديدم، از کارگردان تا عوامل ديگر که با اعتقاد و عشق فارغ از هر گونه منيت براي سريال رخصت زحمت کشيدند و از بستر موجود نهايت استفاده را بردند ما بخشي از سريال را به لحاظ زماني متناسب با همين دوره يعني در محرم و اوايل صفر کار کرديم در واقع فضاي حاکم در جامعه نيز در سريال موجود است.
ـ بله و باور کنيد به همين دليل هر کجا که مي رفتيم نهايت همکاري را با کار داشتند. خداوند کمک کرد تا اين سريال به نتيجه برسد. خدا راشکر تا امروز باز خوردهاي خوبي شنيده ام.
و اما شخصيت سعيد که با چند وجه در اين قصه تعريف شده بود، از سپيدي ها تا نمايي خاکستري...
ـ زماني که ما شروع به صحبت کرديم تقريباٌ پنج تا شش قسمت از سريال نوشته شده بود. ولي آقاي صلح ميرزايي از A تا Z قصه و شخصيت را براي من تعريف کردند. يعني گفته بودند که قرار نيست سعيد کاراکتري يکدست و تخت باشد. سعيد اين گونه تعريف شد که حتماٌ فراز و فرودهايي خواهد داشت. طوري سعيد براي من تعريف شد که هر بازيگري اگر بود به اعتقاد من برايش وسوسه مي شد. يک جورهايي قصه و شخصيت آدم را به فکر فرو مي برد. خود آقاي صلح ميرزايي معتقد بودند پيگير خواهند بود و با وسواس قصه را پيش خواهند برد و اتفاقاٌ با اشراف روي فيلمنامه کار را جلو بردند. من سعيد را خوب شناختم.
نمي دانم چقدر قبول داريد معمولاٌ در آثار مناسبتي مرتبط با فضاي ماه محرم و گاه ماه مبارک رمضان، شخصيت ها به دليل فرا زميني ديده شدن از سوي مخاطب پس زده مي شوند. اشتباه و خطاي کاراکتر در سريال «رخصت» کمک مي کند تا اين اتفاق براي سعيد رخ ندهد شما به عنوان بازيگر در اين مسير چه جنس بازي را اتخاذ کرديد؟
ـ ببينيد من در خانواده اي معتقد به نماز، روزه و مسائل مذهبي به دنيا آمده ام و هميشه اين فضا جزئي از زندگي من بوده است. در مورد سعيد هم شباهتي اين گونه حس مي شود. او پدري داشته که کارهاي خيرخواهانه انجام مي داده و حالا از تنها پسرش خواسته که پس از مرگ اين ميراث را حفظ کند و راهش را ادامه دهد. او جوان است و نسبت به پدرش کم تجربه تر، تمام تلاش اش را به خرج مي دهد. اما يک جاهايي زود قضاوت مي کند و عجولانه تصميم مي گيرد و من همان روز اول از آقاي صلح ميرزايي خواستم که تمام لحظات مرا جلوي دوربين کنترل کند و مراقب باشد من به سمت و سوي تک بعدي شدن نروم. عين ديالوگ بين من و کارگردان مطرح شد. مراقب بوديم در اين سريال مناسبتي که به قول شما گامي به آن سمت شعار زدگي مي رود نگاهي اينگونه نداشته باشيم. برخورد سعيد با فرزندش را شما مي بينيد. او به پسرش مي گويد قرآن را چگونه مي خوانيد، پسر مي گويد با وضو، شما هيچ جبر و اجباري در اين رفتار نمي بينيد. اين يک درس است براي من پدر که اگر قرار فرزندم به اين سمت سوق داده شود، نبايد به زور باشد بلکه بايد با عشق همراه شود. خودم هم سعي کردم مراقبت کنم ضمن اينکه شما مي دانيد که ما بايد به فيلمنامه هم وفادار مي مانديم.
به نظرم اگر سريال در همان 10 شب ابتدايي محرم پخش مي شد، بازخورد بهتري داشت؟
ـ خيلي خيلي بهتر، متاسفانه ما يک مقدار کار را ديرتر شروع کرديم. کافي بود ما يک ماه زودتر سريال را کليد مي زديم تا به موقع به پخش برسد.
توقف ما بين توليد هم البته بي تاثير نبود؟
ـ بله روزهاي پاياني سريال در همان توقف به وقفه افتاد. باز خدا را شکر در همين ايام سريال روي آنتن رفت و ديده شد.
کارنامه سينمايي شما به مراتب غني تر از حضور سريالي تان است، در روزگاري که خيلي از سينمايي ها به تلويزيون آمدند شما روي خوشي به تلويزيون نشان نداديد يا به قولي آنچناني تلويزيوني نشديد، اين مسئله جدا از بحث هاي ابتدايي اين گفت و گو دليل ديگري هم مي تواند داشته باشد؟
ـ سوال خوبي پرسيديد، دوست دارم راجع به اين مسئله يا شما گپ بزنم. من کارم را با فيلم سينمايي «لاک پشت» در سال 79 و بعد از «اصحاب کهف» آغاز کردم. بعد از آن با فيلم سينمايي «دوستان» به شکل حرفه اي وارد عرصه سينما شدم. در آن زمان خيلي باب نبود که سينمايي ها به تلويزيون بيايند...
اما به يکباره با افت کيفي سينما و شرايط اکران و توليد اين اتفاق افتاد. چه به لحاظ کارگردان بازيگر به تلويزيون آمدند و برخي حضور موفق و گاه ناموفق حتي داشتند؟
ـ بله خيلي از کارگردان ها و حتي بازيگران بزرگ و به نام اين مملکت به تلويزيون آمدند. آن زمان من هم کانديداي اول خيلي از کارهاي تلويزيوني بودم که حالا نمي خواهم از آن نام ببرم چون فکر نمي کنم. گفتن آن امروز محلي از اعراب داشته باشد. ولي بردمن هيچ ترس مي گويم امثال من يوسف مراديان به دليل اينکه هيچ وقت وارد هيچ باند يا گروهي نشديم نتوانستيم به آنچه بايد دست پيدا کنيم. در واقع چون نرفتيم و وارد باند اين عزيزان که خوشان را انتخاب بازيگر نامگذاري کرده اند و مسئول انتخاب بازيگران سريال هاي مختلف هستند نشديم، کنار مانديم. من به شهامت مي گويم اگر وارد اين باندها نشدم، پشيمان نيستم علي رغم اينکه خيلي هم به من صدمه زدند. خدا راشکر مي کنم که به سمت اين آدم ها و باندهايشان نرفتم و حضور من در سينما و تلويزيون تنها با خواست خداوند بوده و او مرا کمک کرده و بعد از خداي بزرگ هم، عزيزان و بزرگواراني که مرا به کار دعوت کردند. از اينجا مي گويم رفتار اين دوستان انگيزه مرا دو چندان کرده و تصميم دارم با انرژي چند برابر در سينما و تلويزيون فعاليت کنم.
حرف آخر و...
ـ دوست دارم بعد از کار با استاد کيميايي، يک فيلم مناسب ديگر را تجربه کنم، با کارگردانان صاحب نام و بزرگ سينما کار کنم و دوباره اگر شرايط مهيا شود با استاد مسعود کيميايي همکاري کنم. تلاشم را بيش از پيش به خرج مي دهم تا حضوري موفق و پر رنگ داشته باشم. شما بدانيد شيطنت هاي دوستان انگيزه هاي من يوسف مراديان را به عنوان يک بازيگر مستقل دو چندان کرده است.
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
وی ادامه داد: «متروپل» بعد از فیلم «محاکمه در خیابان» دومین تجربه همکاری من با مسعود کیمیایی بود. حضور در این فیلم تجربه بسیار خوبی برایم بود و حس و حال خوبی داشتم. با وجود اینکه نقشم در این فیلم منفی و همراه با خشونت است تمام سعیم را کردم تا با راهنمایی های استادم به بهترین شکل ممکن آن را ارائه دهم که البته امیدورام این اتفاق افتاده باشد.
این بازیگر درباره معضلاتی که در «متروپل» مطرح شده است، عنوان کرد: فکر می کنم یکی از برزرگترین رسالتهایی که هنرمندان بزرگ دارند طرح مسئله است. بیان مسائل اجتماعی و خانوادگی که در جامعه وجود دارد از وظایف یک هنرمند است اما اینکه این مسائل به چه شکل قرارست مداوا و حل شود جریان دیگری است و از وظایف کارشناسان و مسئولان به حساب می آید.
مرادیان تاکید کرد: در «متروپل» چند مسئله اجتماعی به شکل توام مطرح شده است. مسئله مردی که دو زن دارد و این دو زن با یکدیگر اختلاف هایی دارند. مسئله پول ها و ثروت های بادآورده، تخریب شدن آرزوهای یک نسل در خیابان لاله زار و... . این مسائل دغدغه های فیلمسازی است که یک عمر خاطره و تجربه دارد.
بازیگر فیلم «شبهای تهران» درباره پرداختن به موضوع سینما در این فیلم سینمایی گفت: در فضای لاله زار و سینماهای قدیمی و از کار افتاده آنجا حال و هوایی وجود دارد که یک نسل با آن احساس همذاتپنداری می کند. این نسل که آقای کیمیایی هم در آن جای می گیرد دوست ندارند شاهد خراب شدن این فضا باشند. دوست ندارند کرکره سالن های سینما در لاله زار پایین کشیده شود و سینماها تبدیل به انبارهای الکتریکی شوند. البته این اتفاق سالهاست که رخ داده و کیمیایی نیز به بهترین شکل حسرت و اندوه نسلی را به خاطر از بین رفتن این فضا به تصویر کشیده است.
بازیگر سریال «کاراگاه علوی» درباره کم کاری اش در عرصه سینما عنوان کرد: امسال فقط در همین یک فیلم به عنوان بازیگر حضور دارم البته فیلمی هم کار کردم که متاسفانه در مرحله فیلمبرداری متوقف شد که اجازه ندارم نامش را ببرم. من جزو آن دسته از بازیگرانی بودم که با فیلم هایی مثل «غزل» و «دوستان» و فیلم های به اصطلاح تجاری وارد سینما شدم اما خیلی زود به سمت سینمایی کشیده شدم که فضای متفاوتی را تجربه می کرد. بازی در فیلم هایی مثل «سینه سرخ» پرویز شیخ طادی و «چریکه هورام» فرهاد مهران فر و تعدادی فیلم تاریخی حاصل حضور در این فضای متفاوت بود. در این برهه از زمان احساس می کنم فاصله ای بین من و سینمای تجاری ایجاد شد.
وی در پایان صحبتهایش یادآور شد: امیدوارم «متروپل» بازگشت دوباره من به سینما و تولد دوباره ام در سینمای خاص باشد. در طول سالهای گذشته اتفاقاتی پس پرده افتاده و یکسری آدم ها به عنوان انتخاب بازیگر خیلی کارها کرده اند که صابون این افراد به تن بسیاری از بازیگران خورده است. به هر حال آهسته و پیوسته به جلو حرکت می کنم و ایمان دارم دست خداوند بالاترین دستهاست. آنچه که مشیت الهی است پیش خواهد آمد و البته خود من هم تلاشم را خواهم کرد. امیدوارم به چیزی که فکر می کنم استحقاقش را دارم دست پیدا کنم.
برچسبها:
سینما پرس: یوسف مرادیان بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص فعالیت های جدیدش به خبرنگار سینما پرس گفت: «در حال حاضر حضورم در فیلم آقای شاه حاتمی با عنوان «سفر خورشید» قطعی شده و مابقی کارها هم در حد کلام است و هنوز به هیچ قطعیتی نرسیده است.»
»مرادیان در ادامه در خصوص حس و حال و سختی های بازی در یک نقش منفی که پیش از این در «متروپل» مسعود کیمیایی آن را تجربه کرده بود، اظهار داشت: «بر این باور هستم که بازی در نقش های منفی سخت تر از بازی در نقش های مثبت است و من این را در عمل تجربه کردم. چون ممکن است آن نقش، فرسنگ ها با روحیات و کارکتر من فاصله داشته باشد. ولی در عین حال کاری از این جنس؛ فرصتی را برای من فراهم کرد تا بازی ام را به چالش بکشم.»
بازیگر فیلم «متروپل» اعلام داشت: «مسعود کیمیایی جز آن دسته از کارگردانانی است که همه متفق القول معتقدند بازیگران در آثار ایشان بگونه دیگری دیده می شوند و یکسری بازی های متفاوتی را ارائه می دهند. این هم بر می گردد به هدایتی که کارگردان از بازیگر و کلیت نگاهی که به اثر دارد. چرا که کار، ساخته دست ایشان است و تک تک آدم ها را هم جلوی دوربین و هم پشت دوربین هدایت می کند.
وی افزود: «به همین دلیل معتقد هستم هر بازیگری اگر بگوید دوست ندارم با بزرگان سینما همکاری کنم، حرف واقعی دلش نیست. چرا که بازیگران دوست دارند با فیلمسازان برزگ سینما کار کنند.»
وی اضافه کرد: «من همواره مایل بودم با مسعود کیمیایی کار کنم. البته سال ها پیش قرار بود این اتفاق بیافتد؛ برای فیلم «اعتراض» که بعد به فیلم «سربازان جمعه» کشیده شد و در نهایت در «متروپل» توانستم با ایشان همکاری کنم. همان موقع به من گفتند که نقشی را برای من در نظر گرفته اند و حتی اسم شخصیت را هم به من گفتند که نام او «مظفر» است که بعد دعوت به کار شدم و در فیلم بازی کردم.
مرادیان گفت: من سالهاست که در سینما فعالیت می کنم و همیشه نقش مثبت کار کرده ام. در جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «شاهزاده ایرانی» کاندیدای سیمرغ نقش اول مرد شدم. همیشه در این مدل کارها حضور داشته ام. از اینکه این نقش منفی را بازی کرده ام خوشحال هستم چون بازخوردهای خوبی از سوی اهالی سینما و منتقدین دریافت کردم.»
مرادیان در خصوص همکاری با مسعود کیمیایی در «متروپل» گفت: « به نظر من برای هر بازیگری این حس وجود دارد که تمایل به همکاری با فیلمسازان بزرگ سینما داشته باشد. حضور من به خواست ایشان بوده و در واقع این نقش را برای من در نظر گرفته بودند.»
بازیگر فیلم «غزل» در خصوص شخصیت «مظفر» در فیلم «متروپل»، اظهار داشت: «شخصیت «مظفر» نقش منفی به معنای مطلق نیست. شخصیت «مظفر» تعریف دارد. «مظفر» مابه ازای دستمزدی که می گیرد، یک سری کارهایی را انجام می دهد. «مظفر» آدم کریه، منفور، متجاوز گر و عجیب و غریبی نیست. آدمی است که در این جامعه حضور دارد، فقط شکل هایشان متفاوت است.»
مرادیان در ادامه افزود: «من سعی کردم با انعطاف به مانند یک موم یا خمیر در اختیار کارگردان باشم و از این ماجرا پشیمان هم نیستم. در این مدت به من فیلم هایی پیشنهاد شد با کاراکترهایی منفی، ولی قبول نکردم. من در طول این سالها متوجه شدم انجام ندادن بعضی کارها، به مراتب خیلی بهتر است تا در فیلم هایی نقش اول را داشته باشم اما هیچ ثمره ای برای من نداشته باشد. سعی می کنم چشم و گوش بسته جلو نروم. اگرچه مدتی کم کار شده بودم ولی سعی کردم کارهای خوب را بپذیرم.»
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
به نظر شما این سایت معتبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟ درست نوشته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سن واقعی بازیگران سینمای ایران
یکی از ملاک های بازیگری چهره است و ماندگاری آن در ذهن مخاطبان که تاثیر به سزایی دارد؛ البته سن موضوعی است که برای هر کسی اهمیت دارد و برای برخی ها بالا رفتن سن زیاد روی خوشی ندارد.در عرصه هنر بازیگرانی را داریم که سن شان بالا رفته اما چهره ی آن ها به نوعی است که افزایش سن را نشان نمی دهد و خود آنها نیز تمایلی برای بیان سن واقعی خود ندارند ما نیز تصمیم گرفتیم بر اساس گفته های خودشان بازیگران بالای ۴۰ سال را معرفی کنیم.
به گزارش نامه نیوز به نقل از پارسینه : چهره مهم ترین ویژگی یک فرد است و حال اگر این چهره، زیبایی خاصی داشته باشد طرفداران بسیاری را به خود جذب می کند.نکته قابل توجه این است که این چهره ها مدتی به دلیل کهولت سن جذابیت خود را از دست می دهند.البته در این میان هنرمندان و بازیگرانی هستند که با وجود بالا رفتن سن همچنان چهره ای جوان و شاداب دارند.
بهاره رهنما، شهاب حسینی، حامد بهداد ۳ بازیگر ۴۰ ساله سینما هستند اما هدیه تهرانی، لادن مستوفی، ژاله صامتی، امیر حسین صدیق، پارسا پیروزفر، ساره بیات، شقایق فراهانی، امین زندگانی، رزیتا غفاری، ویشگا آسایش، رامبد شکرآبی، شهرام حقیقت دوست، فلامک جنیدی، لیلا حاتمی و نیلوفر خوش خلق و نیما فلاح جزء بازیگرانی هستند که به گروه ۴۱ سالگی پیوستند.
همچنین الهام پاوه نژاد، حسن شکوهی، رامبد جوان، حمیدرضا پگاه، رضا شفیعی جم، سعید آقاخانی، کوروش تهامی، نیکی کریمی، مهدی سلطانی، عارف لرستانی، شراره رخام ۴۲ ساله شدند.
اما ۴۳ ساله های سینما نیز کسانی نیستند جزء هنگامه قاضیانی، مهتاب کرامتی، سیما تیرانداز، یوسف مرادیان، پیمان معادی، حمید مهین دوست، لادن طباطبایی، مریم کاویانی، نگار استخر و نگین صدق گویا.
حمید فرخ نژاد، مانی حقیقی، ماهایا پطروسیان، پانته آ بهرام، به سن ۴۴ سال رسیدند و محمدرضا فروتن تنها بازیگر ۴۵ ساله و رضا عطاران بازیگری ۴۷ ساله محسوب می شوند.
لعیا زنگنه و سروش صحت نیز در دوران ۴۸ سالگی به سر می برند و رویانونهادی با سن ۵۱ سال و دانیال حکیمی با ۵۲ سال به گروه پیشکسوتان پیوستند.
که سن بازیگریو که اینجا نوشته 43 ساله شه یه سایتی زده بوده متولد 1354 . ببینید چقدر تفاوت توش هست؟ ببینید من راست میگم یا خیر . حق با من هست یا خیر؟ خودتون چی فکر می کنید؟ این خبرو از یه جای معتبر برداشتم . مقایسه کنید لطفاً .
برچسبها:
تولگا هان سایشمن بازیگر نقش «چنار» در «موج کوتاه ردیف ۴۴۴» بازی میکند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی نسیم روز، علیرضا امینی برای ساخت مشترک جدیدترین فیلمش به نام «موج کوتاه ردیف ۴۴۴» با یک کمپانی ترکیهای به تواق رسید.
بر اساس این توافق، قراراست «تولگا هان سایشمن» که بسیاری از ایرانیها او را با نام «چنار ایلگاز» برای بازی در سریال ترکیهای «عمر گل لاله» میشناسند، یکی از نقشهای اصلی این فیلم را در کنار دو بازیگر چهره و شاخص ایرانی بازی کند.
امینی این فیلم را در راستای تعاملات بین المللی سینمای ایران با سایر کشورهای دنیا، به صورت مشترک با یک کمپانی ترکیهای تولید خواهد کرد. او چند روز قبل در استابول قرار دادی با این بازیگر امضا کرد.
این کارگردان جوان در شرایطی سراغ ساخت فیلم جدیدش رفته است که هیات انتخاب سی و دومین جشنواره فجر، علیرغم نهایی کردن حضور حدود ۶۰ فیلم داخلی در بخشهای مختلف این فستیوال، «بلوک ۹ خروجی ۲» به کارگردانی او را به جشنواره راه ندادند. گفته میشود تلخی موضوع «بلوک ۹ خروجی ۲» وبعضی اختلافات میان برخی از اعضای هیات انتخاب با امینی، دلیل کنار گذاشته شدن او از جشنواره است.امینی قصد دارد جدیدترین فیلم خود به نام «موج کوتاه ردیف ۴۴۴» را به صورت مشترک با ترکیه جلوی دوربین ببرد و در آن از دو بازیگر مطرح ایرانی و «تولگا هان سایشمن» ترک استفاده میکند.«تولگا هان سایشمن» نقش چنار ایلگاز را در سریال ترکیهای «عمر گل لاله» ایفا کرده است. او در کشور خودش به عنوان بازیگر، طرفداران زیادی دارد و «موج کوتاه ردیف ۴۴۴» نخستین تجربه همکاری او با یک کارگردان ایرانی است.
برچسبها:
ﮔﻔﺖ وﮔﻮ ﺑﺎ ﺑﺎزﯾﮕﺮ ﻓﯿﻠﻢ ˝ﻣﺘﺮوﭘﻞ˝
به نظر شما این سایت معتبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟ درست نوشته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ﯾﻮﺳﻒ ﻣﺮادﯾﺎن ﺑﺎزﯾﮕﺮ ﻓﯿﻠﻢ ˝ﻣﺘﺮوﭘﻞ˝ ﻣﺴﻌﻮد ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ،
ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻈﻔﺮ در اﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ را ﺑﺮداﺷﺘﯽ از ﻓﯿﻠﻢ ھﺎی ﻧﻮآر
داﻧﺴﺖ.
ﮔﻔﺖ وﮔﻮﺑﺎ ﺑﺎزﯾﮕﺮ ﻓﯿﻠﻢ ˝ﻣﺘﺮوﭘﻞ˝
ﻣﺮادﯾﺎن: ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻈﻔﺮ از دل ﻓﯿﻠﻢ ھﺎی ﻧﻮآر ﺑﯿﺮون آﻣﺪه اﺳﺖ
ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺳﺮوﯾﺲ ﺳﯿﻨﻤﺎ ھﻨﺮآﻧﻼﯾﻦ/ ﯾﻮﺳﻒ ﻣﺮادﯾﺎن دو دھﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻋﺮﺻﻪ
ﺑﺎزﯾﮕﺮی ﺣﻀﻮر ﺟﺪی دارد. او ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﺎ اﻧﺘﺨﺎب ھﺎی درﺳﺘﯽ ﮐﻪ اﻧﺠﺎم داده
ﺧﻮدش را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﺑﺎزﯾﮕﺮ ﻣﻮﻓﻖ و ﮔﺰﯾﺪه ﮐﺎر ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﺪ. ﻣﺴﻌﻮد ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ از
ﮐﺎرﮔﺮدان ھﺎی ﻧﺴﻞ اول ﻓﯿﻠﻤﺴﺎزی ﺳﯿﻨﻤﺎی اﯾﺮان اﺳﺖ ﮐﻪ ھﻤﭽﻨﺎن در ھﻔﺘﺎد و ﭼﻨﺪ
ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﻪ ﻓﯿﻠﻤﺴﺎزی ﻣﺸﻐﻮل اﺳﺖ و ھﻤﻮاره ﻓﯿﻠﻢ ھﺎﯾﺶ ﻣﺨﺎطﺒﺎن ﺧﺎص ﺧﻮدﺷﺎن را دارﻧﺪ و ﺣﻀﻮر در ﻓﯿﻠﻢ ھﺎﯾﺶ آرزوی ھﺮ ﺑﺎزﯾﮕﺮی اﺳﺖ. ﺑﺎ ﯾﻮﺳﻒ
ﻣﺮادﯾﺎن در ﺑﺎره دوﻣﯿﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ھﻤﮑﺎرﯾﺶ ﺑﺎ ﻣﺴﻌﻮد ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ و ﺣﻀﻮر در ﻧﻘﺶ ﺿﺪ ﻗﮫﺮﻣﺎن ﺟﺬاب ﮔﻔﺖ وﮔﻮﯾﯽ اﻧﺠﺎم داده اﯾﻢ .
ﺑﺎزی در ﻓﯿﻠﻢ "ﻣﺘﺮوﭘﻞ" ﭼﻨﺪﻣﯿﻦ ھﻤﮑﺎری ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﺴﻌﻮد ﮐﯿﻤﺎﯾﯽ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮد؟
ﺑﻌﺪ از ﻓﯿﻠﻢ "ﺳﺮﺑﺎزھﺎی ﺟﻤﻌﻪ" ﮐﻪ در اواﯾﻞ دھﻪ ھﺸﺘﺎد اﯾﻦ دوﻣﯿﻦ ھﻤﮑﺎری ﻣﻦ ﺑﺎ ﻣﺴﻌﻮد ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ اﺳﺖ. ﺧﯿﻠﯽ از ﺑﺎزﯾﮕﺮان ﻋﻼﻗﻪ دارﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺴﻌﻮد
ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﮐﺎر ﮐﻨﻨﺪ. زﯾﺮا ﻓﯿﻠﻤﺴﺎزﯾﺶ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻧﮕﺎه و ﺳﺒﮏ و ﺳﯿﺎق ﺧﺎص و ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮدی اﺳﺖ. ﺳﺒﮑﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﻘﺎﯾﺪ و ﻧﻈﺮﯾﺎت ﻣﺮدﻣﺎن اﯾﻦ ﺳﺮزﻣﯿﻦ و
ﮐﻮﭼﻪ و ﭘﺲ ﮐﻮﭼﻪ ھﺎی ﺷﮫﺮﻣﺎن ﻗﺮاﺑﺖ و ﻧﺰدﯾﮑﯽ دارد. اﻧﺮژی در ﻧﮕﺎه و ﮐﻼم ﻣﺴﻌﻮد ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﺑﺎزﯾﮕﺮ را ﺑﻪ ﺑﮫﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﺮای اﯾﻔﺎی
ﻧﻘﺸﺶ ھﺪاﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﻪ او اﻧﮕﯿﺰه و اﻧﺮژی ﺑﺮای اراﺋﻪ ﺑﺎزی درﺳﺖ و ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﯽ دھﺪ. از اواﺧﺮ دھﻪ ﭼﮫﻞ ﺗﻤﺎم ﻓﯿﻠﻢ ھﺎی ﻣﺴﻌﻮد ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ طﺮح
ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺳﺎﺧﺘﺎر درﺳﺖ ھﻤﯿﺸﻪ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮدم و ﻣﻨﺘﻘﺪان ﺑﻮده اﺳﺖ. ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ھﻤﯿﻦ دﻻﯾﻞ ﺣﻀﻮر و ﺑﺎزی ام در ﻓﯿﻠﻢ ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽ "ﻣﺘﺮوﭘﻞ" ﯾﮑﯽ از
ﺑﺎزی ھﺎی ﺧﻮب ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽ ام ﻋﻠﯽ رﻏﻢ ﮔﺰﯾﺪه ﮐﺎری ھﺎﯾﻢ اﺳﺖ. ﺧﯿﻠﯽ از دوﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﮔﺰﯾﺪه ﮐﺎرﯾﻢ اﻋﺘﺮاض ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﻣﺎ ھﻤﭽﻨﺎن ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ دھﻢ ﺣﻀﻮر
ﻣﺤﺪود و اﻧﺪﮐﯽ در ﺳﯿﻨﻤﺎ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ و ھﺮ ﻧﻘﺸﯽ را ﺑﺮای ﺑﺎزی ﻗﺒﻮل ﻧﮑﻨﻢ، زﯾﺮا ﺑﺎ اﯾﻦ روﯾﻪ ﺗﺼﻮر ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﺎرﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎزﯾﮕﺮﯾﻢ دﭼﺎر ﺧﺪﺷﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد .
ﻧﻘﺶ ﻣﻈﻔﺮ ﻓﯿﻠﻢ "ﻣﺘﺮوﭘﻞ" دارای ﭼﻪ وﯾﮋﮔﯽ ھﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺷﻤﺎ ﺣﺎﺋﺰ اھﻤﯿﺖ ﺑﻮد ؟
ﻣﻈﻔﺮ ﻓﯿﻠﻢ "ﻣﺘﺮوﭘﻞ" آدم ﺧﻮﻧﺴﺮد، ﺑﺎھﻮش و داﻧﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ از اﯾﻦ ھﻮش در ﺟﮫﺖ ﺧﻼف اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﻘﺶ ﻣﻈﻔﺮ ﻧﻘﺶ ﻣﻨﻔﯽ اﺳﺖ و
ﻧﻘﺸﯽ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺟﺎی ﮐﺎر ﺑﺴﯿﺎری ﺑﺮاﯾﻢ داﺷﺖ. ﻣﻈﻔﺮ ﮐﺎراﮐﺘﺮی ﺧﺎص و ﭼﻨﺪوﺟﮫﯽ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﺪ. اﯾﻦ ﻧﻘﺶ ﺑﻪ ﻣﻦ اﯾﻦ اﻣﮑﺎن را ﻣﯽ داد از رﻧﮕﯿﻦ ﮐﻤﺎن
ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻈﻔﺮ در اراﺋﻪ ﺑﺎزی ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻢ.
ﺗﺎ ﺣﻀﻮر در ﻓﯿﻠﻢ "ﻣﺘﺮوﭘﻞ" ﮐﻤﺘﺮ ﻧﻘﺶ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﺎزی ﮐﺮده ﺑﻮدﯾﺪ، آﯾﺎ ﺑﺮاﯾﺘﺎن دارای ﺟﺬاﺑﯿﺖ ﺑﻮد ﮐﻪ اﯾﻦ ﻧﻮع ﻧﻘﺶ ھﺎ را ھﻢ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺑﻠﻪ ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎل ﻧﻘﺶ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﺎزی ﻧﮑﺮده ﺑﻮدم. ﺑﻌﺪ از اﻧﺠﺎم ﺻﺤﺒﺖ ھﺎی اوﻟﯿﻪ و ﻗﻄﻌﯽ ﺷﺪن ﺣﻀﻮرم در "ﻣﺘﺮوﭘﻞ" ﻣﺴﻌﻮد ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ روز اول ﮐﺎر ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ
ﻣﻨﻔﯽ ﺑﻮدن ﻧﻘﺶ از اﯾﻦ زاوﯾﻪ ﻧﮕﺎه ﮐﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯽ ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ھﺎﯾﺖ را ﻧﺸﺎن ﺑﺪھﯽ.
ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻈﻔﺮ ﻗﺮاﺑﺖ ھﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ ھﺎی ﻣﻨﻔﯽ ﻓﯿﻠﻢ ھﺎی ﻧﻮآر دارد ، ﭼﻘﺪر ﺑﻪ اﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ اذﻋﺎن دارﯾﺪ ؟
ﻣﻈﻔﺮ آدم ﺑﺎ ﻧﻔﻮذی و ﻣﮫﻤﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮔﺮوه ﺧﻼﻓﮑﺎر را اداره ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﮔﺮوھﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻣﺎﻣﻮرﯾﺖ ﮐﺎرھﺎی ﺧﻼف ﺑﺪون ھﯿﭻ رﺣﻢ و ﺷﻔﻘﺘﯽ ﻓﻘﻂ
ﮐﺎرﺷﺎن را ﺧﻮﻧﺴﺮداﻧﻪ و ﺣﺮﻓﻪ ای اﻧﺠﺎم ﻣﯽ دھﻨﺪ و ﮐﺎراﮐﺘﺮ ﻣﻈﻔﺮ ﺑﺮاﺳﺎس اﻟﮕﻮھﺎی ﻓﯿﻠﻢ ھﺎی ﻧﻮآر ﺷﺨﺼﯿﺖ ﭘﺮدازی ﺷﺪه اﺳﺖ .
ﭼﻘﺪر ﺑﻪ دﯾﺪه ﺷﺪن ﺑﺎزی ﺗﺎن در ﻓﯿﻠﻢ "ﻣﺘﺮوﭘﻞ" در ﺟﺸﻨﻮاره ﻓﯿﻠﻢ ﻓﺠﺮ اﻋﺘﻘﺎد دارﯾﺪ ؟
از ﺷﺮوع ﮐﺎر ﺑﺎزﯾﮕﺮﯾﻢ اﻋﺘﻘﺎدی ﺑﻪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮدن از ﮐﺎرم ﻧﺪارم و زﯾﺎد در ﻣﻮرد ﺧﻮدم و ﻧﻘﺶ ھﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎزی ﮐﺮده ام ﺻﺤﺒﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ . اﻣﺎ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﺳﺎﯾﺮ ھﻤﮑﺎران ﻣﺪام در ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ھﺎﯾﺸﺎن از ﮐﺎرﺷﺎن ﺗﻌﺮﯾﻒ و ﺗﻤﺠﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻓﮑﺮﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻧﻘﻞ ﻗﻮل ﮐﺮدن اﯾﺮادی ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ھﻤﻪ ﺑﺰرﮔﻮاراﻧﯽ
ﮐﻪ در ﺗﻮﻟﯿﺪ و ﺳﺎﺧﺖ ﻓﯿﻠﻢ ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽ "ﻣﺘﺮوﭘﻞ" ﺣﻀﻮر داﺷﺘﻨﺪ . اﺳﺎﺗﯿﺪی ﻣﺜﻞ ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ زرﯾﻦ دﺳﺖ، ﮐﺎرﮔﺮدان، طﺮاح ﺻﺤﻨﻪ و ﻟﺒﺎس و ﺳﺎﯾﺮﯾﻦ ھﻢ ﻣﺘﻔﻖ اﻟﻘﻮل
ھﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﻘﺶ ﻣﻈﻔﺮ را ﺧﻮب ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ام و ﺑﺎزی ﺧﻮﺑﯽ اراﺋﻪ ﮐﺮده ام ﮐﻪ اﯾﻦ وﯾﮋﮔﯽ ﺑﺎ راھﻨﻤﺎﯾﯽ و ھﺪاﯾﺖ ﻣﺴﻌﻮد ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﺗﺤﻘﻖ ﭘﺬﯾﺮ ﺷﺪ . ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺑﻪ
دﯾﺪن ﺷﺪن ﻓﯿﻠﻢ و ﺑﺎزﯾﻢ دراﮐﺮان و ﺣﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻮﺷﺒﯿﻦ ھﺴﺘﻢ .
اﻧﺘﮫﺎی ﭘﯿﺎم/
اﺣﻤﺪ ﻣﺤﻤﺪ اﺳﻤﺎﻋﯿﻠﯽ
برچسبها:
لطفاً در این انجمن ها عضو شوید : انجمن پرشین مارک
انجمن بانک اطلاعات فارسی فیلم
http://www.fmdb.ir/forum/forum.php
برچسبها:
البته به نظر من 16 ساله نبوده اصلاً بیشتر 26 ساله میاد تا 16 ساله . نظر شماها چیه در این باره؟؟؟؟؟؟
http://www.fmdb.ir/forum/thread2692.html
برچسبها:
همواره ازدواج و جدایی ستارگان یکی از موضوعات جذاب برای مخاطبان سینماست.
به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران ؛ سایت کافه سینما چند طلاق
پرسروصدای سینما را در گزارشی یادآوری کرده که در ادامه می خوانید:
نیما بانکی / لیلی رشیدی
لیلی رشیدی و نیما بانکی چند سالی می شود که از یکدیگر جدا شده اند. نیما بانکی را اگر از «پراید تهران یازده» به یاد نداشته باشید، در آگهی های سامسونگ با لباس برزیل یا با کت و شلوار در حالی که پایش را از قاب ال سی دی بیرون گذاشته، دیده اید. حاصل زندگی مشترک این دو، پسری است که با مادرش پیش خانواده رشیدی زندگی می کند.
داریوش فرهنگ / سوسن تسلیمی
فرهنگ و تسلیمی از طریق گروه تئاتر پیاده با همدیگر آشنا شده بودند، پس از مدت ها زندگی مشترک سرانجام فرصت پیدا کردند تا در فیلم «شاید وقتی دیگر» ساخته بهرام بیضایی، نقش زن و شوهر را بازی کنند. تسلیمی، پس از این فیلم، همراه فرزندش عازم سوئد شد و امروز یکی از چهره های سرشناس تئاتر سوئد است اما داریوش فرهنگ مانده و فیلمسازی و بازیگری را تا امروز ادامه داده است.
خسرو شکیبایی / تانیا جوهری
شاید خیلی ها ندانند که شکیبایی در دهه 40 کار خودش را با دوبلوری شروع کرد و پس از ناکامی در این رشته به تئاتر رفت و سال ها گذشت تا دوباره با فیلم «خط قرمز» مسعود کیمیایی به سینما بازگشت. تانیا جوهری هم در همان سال های دهه 50 بازیگر تئاتر بود. این رابطه که منجر به ازدواج شد، چندان خبرساز نبود؛ چون هیچ یک از این دو، آدم های معروفی نبودند و در سال های بعد در حرفه شان سرشناس شدند.
ابوالفضل پورعرب / آناهیتا نعمتی
زمانی که ابوالفضل پورعرب با آناهیتا نعمتی ازدواج کرد، بازیگر بسیار معروفی بود. از آنطرف، آناهیتا نعمتی تازه با فیلم خوش ساخت «هیوا»، ساخته رسول ملاقلی پور، وارد سینما شده بود و به عنوان یک چهره جوان و با استعداد، اول راه بود. از طلاق این دو حدود 8 سال می گذرد.
بابک ریاحی پور / مهتاب کرامتی
بابک ریاحی پور یکی از معروف ترین نوازنده های ایرانی با ساز تخصصی گیتار باس است و در زمینه موسیقی راک فعالیت می کند. مهتاب کرامتی از سال 1377 با بازی در فیلم «مردی از جنس بلور» پایش به سینمای ایران باز شد. جالب اینکه ریاحی پور زودتر از کرامتی به سینما آمده بود. او در سال 1374 برای موسیقی فیلم «فاتح» نوازندگی کرده بود؛ کاری که بعدها ریاحی پور کمتر سراغ آن رفت ولی مهتاب کرامتی با جدیت، حضور در سینما و تلویزیون را ادامه داد و خیلی زود به ستاره سینمای ایران تبدیل شد. حالا مهتاب کرامتی تنها زندگی می کند و علاوه بر بازیگری و فعالیت در یونیسف، در یک موسسه طراحی و تولید لباس هم حسابی مشغول است.
منبع: تماشا
برچسبها:
نيما بانکي/ ليلي رشيدي
خانم رشيدي سواي اين که دختر احترامالسادات برومند و داود رشيدي است و از بچگي در محافل هنري بزرگ شده، بازيگر خوبي هم هست. بيشتر ما او را با «مادرخانمي زيزيگولو» ميشناسيم. اما بعضيها شايد بولتن جشنواره فيلم کودک را به ياد بياورند که عکسهاي کودکي او را در کنار ليلا حاتمي به چاپ رسانده بود. اين دو ليلي و ليلاي محبوب، از کودکي همبازي بودهاند؛ هرچند بعدها، ليلي يک چهره تلويزيوني شد اما ليلا يک ستاره سينما. ليلي رشيدي همسر پيشين نيما بانکي است که به اندازه رشيدي مشهور نيست اما در عکاسي استعداد داشت و رفتهرفته در کارش به موفقيت دست پيدا کرد تا اينکه امروزه به چهرهاي مطرح در عالم تبليغات تبديل شده است. نيما بانکي را اگر از «پرايد تهران يازده» به ياد نداشته باشيد، در آگهيهاي سامسونگ با لباس برزيل، يا با کت و شلوار در حالي که پايش را از قاب السيدي بيرون گذاشته، ديدهايد. حاصل زندگي مشترک اين دو، پسري است که با مادرش پيش خانواده رشيدي زندگي ميکند.
سوسن تسليمي/داريوش فرهنگ
سي و پنج سال پيش، داريوش فرهنگ آدم خيلي معروفي بود و سوسن تسليمي را کسي نميشناخت، اما پس از ازدواج و در سالهاي دهه شصت، ماجرا برعکس شد و تسليمي شهرتي فراوان پيدا کرد. در اين سالها اگرچه داريوش فرهنگ فيلمساز بود و بعضي کارهايش خيلي مطرح شد، اما حضور ثابت تسليمي در فيلمهاي بهرام بيضايي، اين بازيگر هنرمند را به اوج رساند. اين دو که از طريق گروه تئاتر پياده با همديگر آشنا شده بودند، پس از مدتها زندگي مشترک سرانجام فرصت پيدا کردند تا در فيلم «شايد وقتي ديگر» ساخته بهرام بيضايي، نقش زن و شوهر را بازي کنند. تسليمي، پس از اين فيلم، به همراه فرزندش عازم سوئدشد و امروز يکي از چهرههاي سرشناس تئاتر سوئد است. اما داريوش فرهنگ مانده و فيلمسازي و بازيگري را تا امروز ادامه داده است.
خسرو شکيبايي/تانيا جوهري
شايد خيليها ندانند که شکيبايي در دهه 40 کار خودش را با دوبلوري شروع کرد و پس از ناکامي در اين رشته به تئاتر رفت و سالها گذشت تا دوباره با فيلم «خط قرمز» مسعود کيميايي به سينما بازگشت. تانيا جوهري هم در همان سالهاي دهه 50 بازيگر تئاتر بود. اين رابطه که منجر به ازدواج شد، چندان خبرساز نبود؛ چون هيچ يک از اين دو، آدمهاي معروفي نبودند و در سالهاي بعد در حرفهشان سرشناس شدند. شکيبايي کماکان يکي از بازيگران محبوب و سرشناس سينماي ايران است اما تانيا جوهري در سالهاي اخير بسيار کمکار شده است. جالب است که مشهورترين فيلم شکيبايي يعني«هامون»، داستان مرد روشنفکري است که تمايلي براي جدايي از همسرش ندارد اما زن و خانوادهاش اصرار دارند که اين جدايي هر چه زودتر اتفاق بيفتد.
آيدين آغداشلو/شهره آغداشلو
آيدين آغداشلو که نقاش، طراح، گرافيست و نويسندهاي تواناست، سالها قبل، پس از يک ازدواج ناموفق و در حالي که دختري به نام تارا داشت، با شهره آغداشلو ازدواج کرد. شهره در فيلمهاي علي حاتمي (سوتهدلان) و عباس کيارستمي (گزارش) بازي کرده بود و با تحسين مواجه شده بود و کمکم داشت به بازيگري توانا تبديل ميشد. شهره آغداشلو که با بازي در فيلم «خانهاي از شن و مه» و نامزدي اسکار، امروزه يک بازيگر معتبر در عرصه جهاني است، از آيدين جدا شد و مجددا ازدواج کرد و خدا دختري به او داده که ظاهرا آن هم اسمش تارا است. شهره آغداشلو در تمام گفت وگوهايش همواره از آيدين آغداشلو به عنوان کسي ياد کرده است که دوران سعادتمندي را با هم سپري کردند؛ بر خلاف عادت بسيار زشتي که خيليها دارند و پس از جدايي، با لحني زننده درباره همسر سابقشان صحبت ميکنند. ظاهرا نه ازدواج و نه جدايي اين دو، در مسير پيشرفت حرفهايشان هيچ تاثيري نگذاشته و هر دو همچنان از چهرههاي فعال در حيطه کاري خود هستند.
ابوالفضل پورعرب/ آناهيتا نعمتي
زماني که ابوالفضل پورعرب با آناهيتا نعمتي ازدواج کرد، بازيگر بسيار معروفي بود. او محبوبيتش را که با بازي در فيلم «عروس»، ساختهي بهروز افخمي، به دست آورده بود؛ تا سالها حفظکرد. از آن طرف، آناهيتا نعمتي تازه با فيلم خوشساخت «هيوا»، ساختهي رسول ملاقليپور، وارد سينما شده بود و به عنوان يک چهره جوان و بااستعداد، اول راه بود. از اين ماجرا حدود 8 سال ميگذرد. ابوالفضل پورعرب از آن زمان، سير نزولي را در کارش تجربه کرد و آناهيتا نعمتي هم در حاشيهي سينماي ايران به کار خود ادامه داد. حالا اين روزها پس از سالها جدايي اين زوج هنرمند، هم آناهيتا نعمتي دوباره به سينماي جدي بازگشته و هم ابوالفضل پورعرب در تلويزيون پرکارتر شده است.
بابک رياحي پور/مهتاب کرامتي
بابک رياحي پور يکي از معروفترين نوازندههاي ايراني با ساز تخصصي گيتار باس است و در زمينه موسيقي راک فعاليت ميکند. او در آلمان موسيقي را آموخته، آن را در ايران ادامه داده و با خوانندههايي مثل محمد نوري و گروههايي مثل اوهام و آويژه که نوعي موسيقي تلفيقي را دنبال ميکردهاند، همکاري داشته است. مهتاب کرامتي از سال 1377 با بازي در فيلم «مردي از جنس بلور» پايش به سينماي ايران باز شد. جالب اين که رياحي پور زودتر از کرامتي به سينما آمده بود. او در سال 1374 براي موسيقي فيلم «فاتح» نوازندگي کرده بود؛ کاري که بعدها رياحي پور کمتر سراغ آن رفت. ولي مهتاب کرامتي با جديت، حضور در سينما و تلويزيون را ادامه داد و رشد کرد و خيلي زود به ستاره سينماي ايران تبديل شد. حالا مهتاب کرامتي تنها زندگي ميکند و علاوه بر بازيگري و فعاليت در يونيسف، در يک موسسه طراحي و توليد لباس هم حسابي مشغول است
فريبرز عرب نيا/آتنه فقيه نصيري/ مرحومه عسل بديعي
اين 3 بازيگر، معروفتر از آن هستند که بخواهيم معرفيشان کنيم. فريبرز عربنيا به ترتيب با آتنه فقيهنصيري و عسل بديعي ازدواج کرد و از آنها جدا شد.عربنيا که اغلب، او را با بازيهاي چشمگيرش در فيلمهاي مسعود کيميايي، مانند«سلطان» و «ضيافت»، به خاطر ميآورند، در فيلمي با موضوع طلاق نيز ايفاي نقش کرده است. او در اين فيلم (هزاران زن مثل من)، از همسرش (نيکي کريمي) جدا شده و مانع احقاق حق او براي تصاحب بچه ميشود. آتنه فقيهنصيري نيز که در فيلمها و سريالهاي متعددي ايفاي نقش کرده است، با بازي خوبش در نقش «خاله سارا» در يک سريال تلويزيوني، نگاهها را به خود متوجه کرد. درخشش عسل بديعي نيز از بازي در فيلم «بودن يا نبودن»، ساختهي کيانوش عياري، شروع شد.
برچسبها:
"سارا خوئينيها" بازيگر "کلاه پهلوي" تولد خود را در اولين روز بهار جشن گرفت.
به گزارش خبرنگار حوزه راديو تلويزيون باشگاه خبرنگاران، "سارا خوئينيها" بازيگر توانمند عرصه هنر در اولين روز بهار سال در تهران به دنيا آمده است و به همراه يک خواهر و سه برادر سومين فرزند خانواده محسوب ميشود.
وي بازيگري را براي اولين بار در سال 69 با بازي در فيلم تلويزيوني "صبحگاه خونين" ساخته "فرامرز باصري" تجربه کرد که با "چنگيز وثوقي" همبازي بود و در سال 70 با ايفاي نقش "منصوره" در فيلم سينمايي "گلها و گلولهها" به کارگرداني زنده ياد "ناصر مهدي پور" به سينما آمد همچنين در فيلم طالع عشق در نقش حليمه دايه پيامبر اسلام(ص) ظاهر شد.
خوئينيها بعد از وقفه اي طولاني در "فيلم دوستان" به کارگرداني علي شاه حاتمي دوباره به سينما بازگشت و دور جديدي بازيگري خود را آغاز کرد و در فيلمهايي چون "الاي شهر پايين شهر" در نقش اصلي همبازي محمدرضا گلزار شد وي در سال 83 بابازي در نقش اصلي فيلم سينمايي "نقاب" در کنار محمدرضا شريفي نيا ، امين حيايي و پارسا پيروز فر درخشيد و در همان سال در فيلم "اسپاگتي در هشت دقيقه" با بازي و کارگرداني "رامبد جوان" ايفاي نقش کرد.
خوئيني ها با بازي درخشان در سريال "معصوميت از دست رفته" براي اهالي تلويزيوني شناخته شد و به همين خاطر در جشنواره برنامه هاي تلويزيوني سال 83 و 84 به عنوان بهترين بازيگر نقش اول زن مورد تقدير قرار گرفت.
بعد از بازي در کارهاي سينمايي دعوت مهدي فخيم زاده را براي بازي در فيلمهايش پذيرفت و در سال تلويزيوني پرمخاطب "بي صدا فرياد کن" به عنوان نقش اول جلوي دوربين رفت و بعد از اين سريال در فيلم يکي از ما دو نفر با بازي "بهرام رادان" و کارگرداني "ميلاني"، بازيگر و دستيار اين کار را به عهده داشت و در حال حاضر در سريال فاخر"کلاه پهلوي" ايفاي نقش مي کند که بازي خوب او در نقش عاليه واکنشهاي مثبت زيادي را برانگيخت.
فيلمهاي "گيس بريده"، "دعوت"، "سوپر استار"، "پسر تهروني"، "زمهرير"، "لج و لجبازي" ، "بيداري روياها"، "درامتداد شهر" و "دل بي قرار" از جمله بازيهاي او در طول مدت فعاليتش است و در ميان سريالها نيز "سفر سبز"، "راه شب"، "روزهاي اعتراض" و "خاطرات مرد ناتمام" ايفاي نقش کرده است.
خوئيني ها با اينکه از طريق چنگيز وثوقي به عرصه هنر آمده است اما نمايش توانايي هاي خود نشان داد ک در بازيگري استعداد نهفته اي داشته است.
منبع : باشگاه خبرنگاران
برچسبها:
ازدواج هنرمندان با یکدیگر و تشکیل زوج هنری، رواج بسیار دارد. گرچه این امر در هالیوود با شایعات و اختلافات بسیار همراه است، اما زوجهای هنرمند ایرانی توانستهاند زندگی خوبی را رقم بزنند و الگویی از خانواده ایرانی بسازند.
به گزارش پارس به نقل از نامه ازدواج هنرمندان با یکدیگر و تشکیل زوج هنری، رواج بسیار دارد. گرچه این امر در هالیوود با شایعات و اختلافات بسیار همراه است، اما زوجهای هنرمند ایرانی توانستهاند زندگی خوبی را رقم بزنند و الگویی از خانواده ایرانی بسازند.
به گزارش ایسنا، نامه در ادامه نوشت: در بین هنرمندان ایرانی، کم نیستند کسانی که شریک زندگی خود را از دنیای هنر انتخاب کرده و زندگی مشترک خود را اینگونه رقم زدهاند. ازدواج هنرمندان گرچه خبرهای بسیار با خود به همراه دارد، اما همواره یکی از جذابترین بخش زندگی هنرمندان است. نکته جالب توجه در این گونه ازدواجها، پرورش فرزندان هنرمند است تا جایی که لیلی رشیدی و باران کوثری از جمله بازیگران مطرح سینمایی هستند. در ادامه این مطلب میتوانید با برخی از زوجهای هنری آشنا شوید.
علی مصفا و لیلا حاتمی
علی مصفا و لیلا حاتمی، شناختهشدهترین زوج هنریاند که هر دو در خانواده هنری پرورش یافتهاند. علی مصفا فرزند مظاهر مصفا و دکتر امیربانو کریمی است و لیلا حاتمی نیز تنها فرزند علی حاتمی و زری خوشگام است. حاصل ازدواج این دو زوج هنری، مانی و عسل است. آخرین کار هنری علی مصفا بازی در فیلم «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی است و در حال حاضر نیز فیلم «پله آخر» به کارگردانی وی اکران شده است. لیلا حاتمی نیز علاوه بر حضور در فیلم «پله آخر» در فیلم «سر به مهر» به کارگردانی هادی مقدمدوست نیز بازی کرده است.
جهانگیر کوثری و رخشان بنیاعتماد
جهانگیر کوثری را علاوه بر تهیهکنندگی سینما، بیشتر به عنوان گزارشگر برنامههای ورزشی میشناسیم. او که فارغالتحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک است، همسر رخشان بنیاعتماد و پدر باران کوثری است. بنیاعتماد نیز یکی از شناختهشدهترین کارگردانان، فیلمنامهنویسان و تهیهکنندگان زن است که در پرونده کاری او آثاری چون روسری آبی، گیلانه و خونبازی ثبت شده است.
رامبد جوان و سحر دولتشاهی
رامبد جوان، هنرپیشه، مجری و کارگردانی است که نامش همواره با شیطنتهای خاص او همراه است. جوان که با نقش «فرید صباحی» در مجموعه خانه سبز شناخته شد، این روزها به خاطر بازی در فیلم «گناهکاران» به کارگردانی فرامرز قریبیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد. البته سحر دولتشاهی نیز از انتخاب در جشنواره فیلم فجر بینصیب نبوده است و بازی در فیلم طلا و مس (همایون اسعدیان) برایش کاندیداتوری جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن را به همراه داشت.
نیما فلاح و سحر ولدبیگی
بدن نرم و نوع بازی نیما فلاح او را از سایر بازیگران متمایز میکند و همین موضوع باعث شد تا در مجموعههای طنزی چون ساعت خوش، جنگ 77 و ببخشید شما به خوبی بدرخشد و مدیری را از خود راضی نگه دارد. هرچند که سحر ولدبیگی نیز تا مدتها در مجموعههای مدیری حضور داشت و به طنزهای پاورچین و نقطهچین جذابیت بسیار میبخشید.
مهراب قاسمخانی و شقایق دهقان
مهراب نویسنده مجموعه «پاورچین» بود و شقایق بازیگر این مجموعه. همین حضور باعث آشناییشان و زمینه ازدواجشان را فراهم کرد. شقایق دهقان علاوه بر بازی در این مجموعه، کارهای غالبا طنزی چون مسافران، دزد و پلیس، ساختمان پزشکان و باغ مظفر نیز در پرونده خود دارد. مهراب قاسمخانی نیز که با نگارش مجموعه 90 قسمتی شناخته میشود نگارش مجموعههای بسیاری را در پرونده کاری خود ثبت کرده است. حاصل این ازدواج «نویان» است.
محمود پاکنیت و مهوش صبرکن
پاکنیت با فیلم «گشتیها» به عرصه بازیگری وارد و با «روزی روزگاری» شناخته شد. او که نشان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد، همسر مهوش صبرکن، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر است.
حمید سمندریان و هما روستا
مرحوم حمید سمندریان را به حق پدر تئاتر میدانند چرا که هنرمندان بزرگی چون عزتالله انتظامی، رضا کیانیان، مهدی هاشمی، شهاب حسینی، قطبالدین صادقی و حمید فرخنژاد زیر نظر او شاگردی کرده و درس آموختهاند. سمندریان بین سالها 51 تا 57 به دعوت پروفسور رگنبرگ استاد دانشگاه مونیخ و کارگردان تئاتر به انستیتو گوته دعوت شد و نمایشنامههای بسیاری را با بازیگران آلمانی روی صحنه برد. این هنرمند ارجمند، امسال از بین ما رفت و فعالیتهای او را همسرش پی گرفته است. روستا علاوه بر فعالیت در رشته تئاتر، در فیلمهایی چون پرنده کوچک خوشبختی، از کرخه تا راین و تمام وسوسههای زمین نیز بازی کرده است. حاصل ازدواج این دو هنرمند، کاوه سمندریان است.
داوود رشیدی و احترام برومند
داوود رشیدی فارغالتحصیل کنسرواترا ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و لیسانس حقوق سیاسی از همین دانشگاه است. رشیدی که کار خود را با بازی تئاتر آغاز کرده است، با فیلم فرار از تله به عرصه سینما وارد شد. او در آثاری چون کمالالملک و گلهای داوودی حاضر شده و همواره به عنوان یکی از بزرگان سینمایی شناخته میشود. احترام برومند که بیش از بازیگری در اجرای برنامههای کودک دهه 50 شناخته میشود، خواهر مرضیه و راضیه برومند است. برومند همواره در کنار داوود رشیدی است و این زوج موفق توانستهاند فرزند هنرمندی چون لیلی را به جامعه هنری تحویل دهند. فرهاد دیگر فرزند آنهاست.
امیر جعفری و ریما رامینفر
جعفری در کنار بازیگری، طرفداری از تیم محبوبش را فراموش نکرده و همواره و در موقعیتهای مختلف استقلالی بودنش را به همه یادآوری میکند. او که در کنار ریما رامینفر زوج محبوبی را تشکیل داده است، در فیلمهایی چون قاعده تصادف، نفوذی، بیپولی و مکس نیز بازی کرده است. رامینفر نیز با بازی در مجموعه پایتخت طرفداران بسیاری به دست آورده و این روزها همه منتظرند تا دومین مجموعه پایتخت را در ایام نوروز مشاهده کنند. رامینفر که مادر یک پسر 6 ساله است، برای حضور در مجموعه پایتخت فرزندش را برای مدتی تنها گذاشته و تلاش میکند تا بار دیگر اثری درخور از خود ارائه دهد.
پیمان قاسمخانی و بهاره رهنما
پیمان قاسمخانی را بیشتر با فیلمنامههایی که نگاشته میشناسیم در صورتی که او در فیلم «زندگی مشتری آقای محمودی و بانو» بازی و این تجربه را نیز در پرونده هنری خود ثبت کرده است. البته پیش از آن قاسمخانی در فیلم عاشقانهها نیز حاضر شده و از آموختههای علیرضا داوودنژاد بهره برده است. البته بهاره رهنما نیز علاوه بر بازیگری، نویسنده هم هست و همواره یکی از پایثابتهای نشریات. پریا، فرزند این زوج هنری است.
پژمان بازغی و مستانه مهاجر
پژمان بازغی بیش از مستانه مهاجر شناخته شده است. هر چه باشد بازغی بازیگر است و مهاجر در پشت صحنه و مسئول تدوین است. کار مهاجر در فیلمهای زندگی خصوصی، دختر شاهپریون، سوت پایان، آتش بس و سوپراستار ستودنی است. بازغی نیز با اینکه فارغالتحصیل رشته مهندسی صنایع از دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر است اما در نقشهای خود به خوبی درخشیده تا جایی که آثاری چون ندارها، دولت مخفی، دوئل و سربازهای جمعه را در پرونده کاری خود ثبت کرده است.
مسعود رایگان و رویا تیموریان
زوجی هنری که بش از آنکه بازیگر سینما و تلویزیون باشند، بازیگر تئاترند و برای این هنر صحنه زحمات بسیار کشیدهاند. البته رایگان در آثاری چون مدار صفر درجه، سقوط یک فرشته، سنتوری، خونبازی، گلچهره و بوسیدن روی ماه حاضر شده است و تیموریان نیز در فیلمهای زندان زنان، گزارش یک جشن، سنتوری، شب دهم و کافه ستاره بازی کرده است. این زوج در مجموعه شمسالعماره نقش زوج عاشقپیشهای را بازی میکردند که در نوع خود، جالب و دیدنی بود.
امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی
الیکا عبدالرزاقی گرچه لیسانس ادبیات نمایشی دارد و در پرونده کاریاش آثار بسیاری ثبت کرد است، اما حضورش در مجموعه قهوه تلخ چنان زیبا بود که بسیاری او را برای بازی در همین نقش میشناسند. او که همچون بسیاری از بازیگران فارغالتحصیل آموزشگاه هنری استاد سمندریان است، در فیلمهای فرزند صبح، ویلای من، میوه ممنوعه و مرد هزار چهره بازی کرده است. امین زندگانی هم که بازیگر سینما و تلویزیون است در آثاری چون ملک سلیمان، مختارنامه، معصومیت از دست رفته و روزگار جوانی بازی کرده است.
امین حیایی و نیلوفر خوشخلق
حیایی سال 70 با فیلم دو همسفر به دنیای بازیگری آمد و خوشخلق در سال 79 با فیلم مونس. حیایی که در پرونده کاری خود آثار بسیاری به ثبت رسانده است، جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۶ از آن خود کرد. البته حیایی به بازیگری اکتفا نکرده و وارد عرصه موسیقی نیز شده و تاکنون 2 آلبوم روانه بازار کرده است.
محمدرضا شریفینیا و رز رضوی
با آنکه مدتها از جدایی محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان میگذرد، اما همچنان همگان همسر شریفینیا را بازیگر نقش مادر دزد عروسکها میدانند و خبر ازدواج او با رز رضوی کمتر رسانهای شد. رز رضوی که سال پیش با شریفینیا ازدواج کرده، این روزها در مجموعه کلاه پهلوی بازی میکند و در کنار شریفینیا روزگار میگذارند. ملیکا و مهراوه شریفینیا دختران شریفینیا و حاجیان هستند و شریفینیا از ازدواج دوم خود فرزندی ندارد.
محسن قاضیمرادی و مهوش وقاری
قاضی مرادی، فارغالتحصیل مدرسه عالی مدیریت تهران است و بازی در سینما را از سال ۱۳۵۱ با فیلم «حسن سیاه» کارش را آغاز کرده است. مهوش وقاری، همسر او نیز در فیلمهای بسیاری بازی کرده و یکی از چهرههای هنری شناخته میشود.
مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی
این زوج هر دو از دیار اصفهان وارد عرصه هنر شدهاند و در نهایت با یکدیگر ازدواج کردند. پاکدل دانشجوی انصرافی رشته گرافیک دانشگاه آزاد، واحد تهران مرکز است و در مجموعه محمد(ص) به کارگردانی مجید مجیدی بازی میکند. بهنوش طباطبایی نیز لیسانس مهندسی کامپیوتر دارد و دوره بازیگری را در دانشگاه تهران گذرانده است. تئاتر برهان آخرین کار مشترک این زوج هنری است که با استقبال بسیار مخاطبان روبرو شد.
فرهاد آئیش و مائده طهماسبی
آئیش از جمله بازیگرانی است که تحصیلات هنری خود را در آمریکا و انگلیس گذرانده و پس از 27 سال و در سال 76 به همراه همسر خود به تهران آمده است. بازی در فیلمهای مکس، پوپک و مشماشالله، زندگی با چشمان بسته و سریال قصههای در شهر از جمله کارهای اوست. طهماسبی نیز فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته خبرنگاری با گرایش تئاتر و علوم سیاسی است. طهماسبی که علاوه بر بازیگری، کارگردانی تئاتر نیز انجام میدهد آثاری چون پارکوی، سنتوری و ماهیها عاشق میشوند را در پرونده کاری خود دارد.
فلورا سام و مجید اوجی
مجید اوجی، تهیهکننده است و فلورا سام بازیگر. سام در مجموعههای شیخ مفید، روزهای زندگی، همسایهها، شبی از شبها، نشانی و ماه عسل ایفای نقش کرده و سریال توطئه فامیلی، آخرین کار اوست؛ اثری که نگارش آن را نیز خودش بر عهده گرفت. فلورا سام در فیلم راز پنهان کارگردانی را نیز تجربه کرده است. مجید اوجی نیز تهیهکننده فیلمهایی چون توطئه فامیلی، ماه عسل و نشانی بوده است.
تهمینه میلانی و محمد نیکبین
تهمینه میلانی که همگان او را به عنوان کارگردان میشناسند، در پرونده کاری خود فیلمنامهنویسی، منشی صحنه، طراحی صحنه و لباس و تهیهکنندگی فیلم را نیز تجربه کرده است. محمد نیکبین تهیهکننده بیشتر آثار اوست و این زوج هنری دختری به نام جینا دارند.
•کدخبر :30625
•سرویس: فرهنگی
برچسبها:
دانلود کتاب تاریخی و جذاب سلطانه برای شما دوستان عزیز که همون حریم سلطان هستش .
http://www.mediafire.com/?rgf3wlldx57g55k
برچسبها:
مردان به سان اسبان وحشی مانند که
زنان کنند رام آنان را
و گیرند افسارشان را در دستانشان
مردان شوند غلام و بنده زنان
کنند بندگی و سجده بر همسرانشان
برچسبها:
توانند به ایمیل یا پیج من مراجعه کنند برای خریدن کتاب بهم پیام بدن :
mania.m2010@yahoo.com
درباره مرد
جوانی که سرش همش تو کارشه و به زنش توجه چندانی نداره
بنابراین خانمش
میره یه خونه کنار دریا برای گذراندن تعطیلات می خره
بعدش هم با یه
آقای دیگه آشنا می شه و از همسرش تقاضای طلاق
می کنه
و.....................................
بقیه ماجرا را دیگه باید تو خود
کتاب بخونید.این کتاب فعلاْ هنوز
زیر چاپه.وقتی در اومد بخونیدش حتماْ .
ماجراهایی داره .
بعد نظرتونم بگین
سرشناسه:اسپینل،
پاتریشیا
Aspinall, Patriciaعنوان و نام پدیدآور:خانه
ساحلی/نویسنده پاتریشیا اسپینال ؛ مترجم ماندانا
قدیانی.مشخصات
نشر:تهران: شوکا، ۱۳۸۸.مشخصات
ظاهری:۹۶ ص.؛۲۱/۵×۱۴/۵سم.شابک:978-600-5346-
51-0وضعیت فهرست
نویسی:فیپایادداشت:عنو� �ن
اصلی: The house by the sea,
1999.موضوع:داستانهای
کوتاه انگلیسی -- قرن ۲۰م.شناسه افزوده:قدیانی،
ماندانا، ۱۳۶۵- مترجمرده بندی کنگره:PZ۳/الف۵۱۷خ۲
۱۳۸۸رده بندی
دیویی:۸۲۳/۹۱۴شماره کتابشناسی
ملی:
۱۹۱۸۵۵۸
توضیح راجب نویسنده کتاب
:
خانوم پاتریشیا اسپینال نویسنده کتابهای
آموزشی زبان انگلیسی
برای کالج کمبریج
هستند، ناشر این کتاب هم دانشکده کمبریج
هست، و
بیشتر کتاب کمک آموزشی به حساب
میاد
برچسبها:
تو این ویدیو که می بینید از اونا نیستش که خصوصی باشه مال تیکه ای از فیلمی هست
که مهناز افشار توش بازی کرده . اسمشم فیلم دوستان هستش .
http://www.aparat.com/v/64d89ce858675fc3069631850a9e9e8489467
برچسبها:
برچسبها:
با سلام
اگر یک ساعت وقت برای زندگی داشتید به چه کسی تلفن می کردید؟چه چیزی می گویید؟ و برای چه منتظر می مانید؟
این اسم کتاب جدیدمه که نویسندش ریچارد و کریستین کارلسون هستند .
برچسبها:
خوانندگان ما دوست دارند بدانند که شما چه سالی و در کجا به دنیا آمدید؟
بلوکات:در چهارم آذرماه سال ۱۳۶۰ در تهران به دنیا آمدم، مجرد هستم و دو خواهر و یک برادر دارم، هم اکنون ساکن اقدسیه هستم.
و مجموعه یوسف پیامبر(ع)؟
بلوکات:مثل خیلی از کارهای تاریخی دیگر سخت بود، ساخت آن سه سال طول کشید و باید قبول کنیم که هر کاری سختی های خاص خودش را دارد. در این سریال همدلی عوامل باعث شد تا این مجموعه به موفقیت برسد، یادم می آید، زمانی که تصویربرداری این سریال به اتمام رسید، دلم هم برای کل مجموعه تنگ شد، هم برای آن فضا و هم برای بچه های گروه…
شنیدیم که ابتدا قرار بود در نقش زلیخا بازی کنی همین طور است؟
بلوکات:(می خندد)، نه آن طور که می گویید، اما حکایت اینگونه بود؛ چهار سال پیش که کار شروع شد، با من تماس گرفتند و از بین ۱۵۰۰ نفری که برای نقش «زلیخا» آمده بودند و تست دادند، من انتخاب شدم. آن زمان قرار بود «زلیخا» در دو مقطع نشان داده شود، یکی مقطع جوانی و یکی هم مقطع پیری و من برای نقش جوانی زلیخا را انتخاب شدم و نقش پیری زلیخا هم قرار بود شخص دیگری ایفا کند.
و چه اتفاقی افتاد که این نقش به کتایون ریاحی سپرده شد؟
بلوکات:یک تصادف باعث شد، البته باید اشاره کنم که نظر سازندگان هم تغییر کرد و تصمیم گرفتند کسی را بیاورند که هر دو نقش را بازی کند، اما تصادف من هم تاثیر زیادی در این تصمیم گیری داشت، چرا که آن تصادف به نوعی بود که من دو ماه روی ویلچر نشسته بودم به همین خاطر «کتایون ریاحی» انتخاب شد که انصافا چه انتخاب درستی بود، ایشان الحق از پس نقش «زلیخا» به خوبی برآمدند، به اعتقاد من ایشان بهترین انتخاب برای این نقش بود.
و بعد چه شد؟
بلوکات:مسافرت مکه برای من پیش آمد، پس از بازگشت از آن سفر، دوباره با من تماس گرفتند و این بار نقش «نفرتی تی» را پیشنهاد دادند، وقتی که می گویند نقشی قسمت آدم باشد، همین است، اگر زمین و زمان نخواهند باز هم آن کار از آن اوست و هیچ نیرویی نمی تواند جلوی تقدیر را بگیرد. من به قصه حضرت یوسف(ع) علاقه مند بودم و دوست داشتم در این پروژه بازی کنم. من چندین داستان و فیلم حضرت یوسف(ع) را بررسی کرده بودم و جالب اینکه در همه آنان نفرتی تی حضور داشت، او زنی عاشق خانواده، یکتاپرست و مهربان بود…
چه چیز این نقش برای شما جالب بود؟
بلوکات:اینکه نفرتی تی و آخناتون بت پرست نبودند، اما نمی دانستند چه چیزی را باید بپرستند تا زمانی که یوزارسیف به زندگی شان وارد شد و آنها را آگاه کرد.
در ابراهیم خلیل ا… هم حضور داشتید، باز هم نقش تاریخی؟
بلوکات:بله، می گویند چهره ام مناسب شخصیت های تاریخی است، به همین دلیل معمولا برای کارهای تاریخی انتخاب می شوم، چندین کار تاریخی را در کارنامه ام دارم و با توجه به قصه حضرت یوسف در کشور مصر، دوست دارم حتما به این کشور هم سفری داشته باشم. به هر حال مصر یکی از تاریخی ترین کشورهای دنیاست و شنیده ام که جهانگردان زیادی به آنجا می روند.
و از «نفرتی تی» بیشتر بگویید؟
بلوکات:ابتدا که قسمت نشد زلیخا را بازی کنم، کمی ناراحت شدم، اما زمانی که نقش «نفرتی تی» را خواندم، دیدم نقش زیبا و قشنگی است که جای صحبت دارد… و از این کاراکتر خیلی خوشم آمد. او انسانی یکتاپرست بود و حس کردم می توانم این نقش را بازی کنم، ضمن اینکه من تا آن زمان در کارهای تاریخی نقش منفی بازی می کردم و حضورم می توانست یک جریان متفاوت در مسیر حرفه ای من باشد… دوست داشتم در یک قالب و نقش مهربان هم بازی کنم.
و چقدر درباره این سریال و داستان مطالعه داشتید؟
بلوکات:پیش از شروع تصویربرداری سریال یوسف پیامبر(ع)، در زمان پیش تولید، فیلم هایی که درباره یوسف(ع) در تمامی کشورهای دنیا ساخته شد را دیدم، به ویژه فیلم «سینوهه، طبیب فرعون» – حتی کتابش را هم خوانده بودم – مستندی هم درباره شخصیت «نفرتی تی» ساخته شده بود که آن را هم دیدم. آگاهی از فضای کلی این داستان داشتم، البته در کنارش نباید راهنمایی ها و هدایت های کارگردان خوب این سریال آقای سلحشور را هم نادیده گرفت که کمک شایانی به من کرد.Wboys.Tk | بیوگرافی و مصاحبه با لیلا بلوکات | پسران اینترنتی
این «نفرتی تی» که ما از شما دیدیم، تا چه حد با شخصیت اصلی و مطالعات شما در این سریال شباهت دارد؟
بلوکات:کارگردان می خواست «نفرتی تی» را با یک نگاه مثبت که حتی گاهی به فرمانروا هم خط می دهد، نشان دهد که شما به طور حتم در ادامه، تاثیر این شخصیت را بر زندگی حضرت یوسف(ع) هم خواهید دید. در کتب تاریخی هم آمده است که بین آمن هوتپ چهارم و همسرش، عشق و علاقه ای شدید وجود داشته و حتی به علاقه آنان به فرزندانشان هم بسیار اشاره شده است که البته در این مجموعه زیاد به آن پرداخته نشده است که البته دلیل موجهی هم دارد، چرا که داستان این مجموعه به زندگی یوسف پیامبر(ع) می پردازد و قرار نیست خیلی به شخصیت های دیگر پرداخته شود، اتفاقا من در طول تصویربرداری همیشه به آقای مصطفی زمانی (بازیگر نقش یوسف) می گفتم که ما همه جمع شده ایم که شما در نقش یوسف(ع) بازی کنید، این سریال یک داستان قرآنی پیرامون زندگی حضرت یوسف(ع) و سایر شخصیت ها زیرمجموعه این داستان عظیم قرآنی است والبته باید بگویم که نباید از زلیخا هم به سادگی گذشت ، زمانی که او به خواست خداوند جوان و پس از آن عروس یوسف (ع)می شود.
در این مجموعه می بینیم که خیلی ایستاده بازی می کنید، کمی در این باره توضیح دهید؟
بلوکات: البته این نظر من بوده که با رضایت آقای سلحشور صورت گرفت، ما احساس کردیم که ملکه مصر باید خیلی خشک و اتو کشیده راه برود، در فیلم های دیگر هم که در مورد مصر باستان ساخته شده بود، رفتار ملکه مصر اینگونه بود.
از این کارهای به روز، آخرین بار در چه فیلمی ایفای نقش کردید؟
بلوکات:سریال «ماه عسل»…
در اخراجی های ۱، با اینکه حضور داشتید و بازی کردید، اما چه شد که در فیلم دیده نشدید؟ و حالا در سری دوم هم حضور دارید؟
بلوکات:به علت اینکه مدت زمان آن طولانی شده بود، باید قسمت هایی حذف می شد،و بخش هایی که من و خانم «مریلا زارعی» به عنوان مجری و خبرنگار، داستان را روایت و شخصیت ها را معرفی می کردیم، حذف شد. در اخراجی های ۲، از آنجا که بازیگران اخراجی های ۱ در سری دوم آن حضور داشتند، از این رو از من هم دعوت کردند تا این بار هم در نقش یک خبرنگار بازی کنم…
و کار با مجموعه یوسف پیامبر(ع)، با دیدن این سریال چه چیزی برای تان تداعی می شود؟
بلوکات: تجربه همکاری با آقای سلحشور که بسیار خوب بود، یک گروه دوستانه که یکدستی و یکرنگی در آن موج می زد. هیچ فرقی بین آدم ها هم وجود نداشت، همه مثل هم بودیم و از آنجا که داستان یک قصه قرآنی بود، انرژی متفاوتی هم در بین اعضای گروه بود، با تمام شدن تصویربرداری به شدت ناراحت و دلتنگ شدم، گرچه کار بسیار سخت و مشکل بود، اما حالا که سریال را می بینم، برای من یادآور روزهای خوب است. در مدت سه سال تصویربرداری، در زمستان روزهای بسیار سردی را مشغول کار بودیم یا در تابستان، گرمای شدید ما را آزار می داد، اما گروه از جان و دل، مایه می گذاشتند و حالا خوشحالم که می بینم از این سریال استقبال خوبی به عمل آمده است.
تصورتان این است که با این سریال به سقف آرزوهای تان رسیده اید؟
بلوکات: هیچ وقت به اینکه یک شبه ره صد ساله را بپیمایم، علاقه و اعتقاد ندارم و نخواهم داشت، عقیده من این است که یک هنرمند متعهد اگر چیزی برای گفتن و عرضه کردن داشته باشد، دیر یا زود به هدفش خواهد رسید.
و به این گفته های تان اعتقاد راسخ دارید؟
بلوکات: صددرصد. من آدمی هستم که به قول معروف اهل عملم، نه حرف! دوست دارم به جای ادعا، قابلیت های خودم را ثابت کنم.
یادمان رفت که بپرسیم فعالیت هنری خود را کی و ازکجا شروع کردید؟
بلوکات: از ۱۸ سالگی و در سال ۷۸، گرچه از ۱۵ سالگی تئاتر کار کرده بودم اما با مجموعه روزهای زندگی که ساخته کارگردان خوب و مطرح کشورمان «سیروس مقدم» بود، رسما وارد این حرفه شدم و از انتخاب خودم هم راضی هستم.
برچسبها:
خواهشاْ نظرات بجا و قابل قبولی بذارین اینجا.
با تشکر از شما
کوروش بزرگ
کوروش ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (به پارسی باستان: ) همچنین معروف به کوروش دوم نخستین پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش بمدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا سال ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.[۲]
دربارهٔ کوروش تمام مورخین متفقند که شاهی بود با عزم و عاقل و رئوف که در موارد مشکل به عقل بیش از قوه متوسل میشد و برخلاف پادشاهان آشور و بابل، با مردم مغلوب رئوف و مهربان بود.[۳] جنگ و بوی خون او را برخلاف فاتحان دیگر مغرور نکرد و رفتار او با پادشاهان مغلوب لیدیه و بابل سیاست تسامح او را بخوبی نشان میدهد.[۴] با پادشاهان مغلوب به اندازهای مهربانی میکرد که آنها دوست کوروش شده و در مواقع مشکل به او یاری مینمودند. با مذهب و معتقدات مردم کاری نداشت بلکه برای جذب قلوب ملل آداب مذهبی آنها را محترم میداشت. شهرها و ممالکی که در تحت تسلط او در میآمدند، هیچگاه معرض قتل و غارت واقع نمیشد. [۵] آنچه درباب وی برای مورخ جای تردید ندارد، قطعاً این است که لیاقت نظامی و سیاسی فوقالعاده در وجود او، با چنان انسانیت و مروتی در آمیخته بود که در تاریخ پادشاهان شرقی پدیدهای بهکلی تازه به شمار میآمد.[۶] کوروش از ذکر عناوین و القاب احتراز داشت، در کتیبههایی که از او مانده، این عبارت ساده خوانده میشود، من کوروش شاه هخامنشی هستم. حال آنکه شاهان دیگر خود را خدا میخواندند. [۷]
ایرانیان کوروش را پدر*[۱] .[۸] و یونانیان او را سرور و قانونگذار مینامیدند و در وی به چشم یک فرمانروای آرمانی مینگریستند. [۹] یهودیان این پادشاه را، به منزله مسیح پروردگار بشمار میآوردند[۱۰]، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک میدانستند.
تبار کوروش از جانب پدرش به پارسها میرسد که برای چند نسل بر انشان (انزان) و عیلام (شمال خوزستان کنونی)، حکومت کرده بودند. کوروش دربارهٔ خاندانش، بر سفالینهٔ استوانه ای شکلی، محل حکومت آنها را نقش کردهاست.
اینکه چه وقایعی روی داده که پارسها عیلام را تسخیر نموده و شاخهای از سلسلهٔ هخامنشی را در آنجا برقرار کرده اند، معلوم نیست. احتمال میرود که پس از آنکه آشور بنی پال در سال ۶۴۵ پیش از میلاد، دولت عیلام را منقرض کرد، پارسها از فرصتی که در اثر جنگ بین آشور و ماد بدست آمده بود، استفاده کرده، پادشاهی جدیدی را در انشان تأسیس کرده باشند.
تبارنامه کوروش بزرگ
هخامنش سر سلسلهٔ این دودمان است که در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد، میزیسته است. پس از مرگ او، فرزندش چا ایش پیش به حکومت پارس و انشان (انزان) رسید. بعد از فوت او سلسلهٔ هخامنشی دوشاخه شده و کوروش یکم شاه انشان و عیلام و آریارامن شاه پارس شد. سپس پسران هر کدام، به ترتیب کمبوجیه یکم شاه انشان و عیلام و آرشام شاه پارس، بعد از آنها حکومت کردند.
کمبوجیه یکم با شاهدخت ماندانا، دختر ایشتوویگو (آژی دهاک یا آستیاگ) پادشاه ماد، ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود.
داریوش بزرگ در کتیبه بیستون نیز این مطلب را تأیید می کند، زیرا شاه مزبور می گوید، من نهمین شاه از سلسلهٔ دوگانهٔ هخامنشی هستم. (با حذف ویشتاسب چون وی حکمرانی نکرده است).[
زادگاه و افسانهٔ زایش کوروش بزرگ
تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتسیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کردهاند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه دادهاند، بیشتر شبیه افسانه میباشد.
همسر و فرزندان
همسر کوروش بزرگ کاساندان بود. کوروش کاساندان را بسیار دوست میداشت و پس از مرگش در سراسر امپراتوری کوروش، مراسم سوگواری برپاکردند.
پس از مرگ کوروش، فرزند ارشد او کمبوجیه دوم به سلطنت رسید. نام پسر کوچکتر کوروش بردیا بود.
کوروش بجز این دو پسر، دارای سه دختر به نامهای آتوسا (به اوستایی هئوتسه به معنی خوش اندام)، رکسانا (روشنک یا به اوستایی رئوخشنه) و آرتیستونه (آرتوستونه) بود.[۱۳]
آتوسا بعدها با داریوش بزرگ ازدواج کرد و مادر خشایارشا، پادشاه قدرتمند ایرانی شد.
برچسبها:
شما تا چه حد کتاب خوان هستید؟
آیا علاقه مند هستید به کتاب خوانی؟
وقتی کتاب می خرید به اسمش هم توجه می کنید؟
مثلاْ نظرتان راجب کتابی با نام خانه ساحلی چیه؟
درباره مرد جوانی که سرش همش تو کارشه و به زنش توجه چندانی نداره
بنابراین خانمش میره یه خونه کنار دریا برای گذراندن تعطیلات می خره
بعدش هم با یه آقای دیگه آشنا می شه و از همسرش تقاضای طلاق
می کنه و.....................................
بقیه ماجرا را دیگه باید تو خود کتاب بخونید.این کتاب فعلاْ هنوز
زیر چاپه.وقتی در اومد بخونیدش حتماْ . ماجراهایی داره
بعد نظرتونم بگین
برچسبها: