ماه در استکانت افتاد بزرگیِ روح انسان را در وجودِ مهربان و صبور یک مادربزرگ به تصویر می‌کشد. داستان’ سفر این روح را در نسل‌های مختلف دنبال می‌کند. با چشم‌هایی حساس و قدرتمند’ انسان‌ها، حیوانات و گیاهان را لمس می‌کند و صدای بیم و امید، خشم و بخشش و عشق و نفرت را از درونِ اسرارآمیزشان می‌شنود.

درباره نویسنده

ستاره قره‌باغ‌نژاد

ستاره‌قره‌باغ‌نژاد، متولد ۱۸تیر ۱۳۵۹، کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه آزاد اسلامی است. زبان شاعرانه و در عین حال سادهٔ داستان‌های او خیال و واقعیت را در هم می‌آمیزد و انسان را از حصار زمان و مکان رها می‌سازد.

 ناشر

مهراندیش 

ویراستار

مهدی سجودی مقدم

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 13 خرداد 1400برچسب:, | 12:4 | نویسنده : مانا |
 
توضیحات

کتاب درباره معنی زندگی اثری است از ویل دورانت به ترجمه ماندانا قدیانی و چاپ انتشارات عطر کاج.

کتاب حاضر حاصل نظریات شخصی نویسنده و عقاید و دیدگاه های مجموعه ای از شخصیت های معروف درباره معنای زندگی است. منشا این کتاب به تلاش ویل دورانت برای پاسخگویی به چرایی رد خودکشی و در خواستش از این افراد سرشناس برای همراهی او در پاسخ به چیستی زندگی و ارزش و معنای آن است. بنابراین در فصل نخست کتاب از دیدگاه دورانت آگاه خواهیم شد، سپس در فصول بعدی نظریات این افراد را درباره زندگی خواهیم خواند و پیرامون خودکشی نیز مطالبی را از نظر خواهیم گذراند.

گزیده ای از کتاب

هنگام مواجه شدن با ویرانگری بیطرفانه تاریخ -این بی طرفی طبیعت میان خیر و شر زندگی و مرگ- روح انسان در گذشته، به خودی خود با ایمان به دنیای عادلانه نیرو گرفته است. اما تمام این اشتباهات برطرف می‌شوند و مستمندان داخل بهشت نیز لذت این را دارند که بگذارند یک قطره آب از گلوی ثروتمندان داخل جهنم پایین برود. در ادیان کهن، موضوعات وحشتناکی وجود داشت و انجیل های ملایم بودا و مسیحیت با گذشت زمان در اثر افراط های مقدس کینه جویانه، سیاه و لکه دار شدند. هر بهشتی جهنم خودش را داشت که آدم های خوب با شور و اشتیاق، آن کسانی را که در زندگی به کامیابی بسیار دست یافته یا اسطوره های غلط را پذیرفته بودند به آنجا می فرستادند. در آن روزهای شاد انسان‌ها قبول کردند که زندگی ناخوشایند است: گوتاما نام بزرگترین خیر را بر انقراض بصیرت فردی گذاشت و کلیسا زندگی را به صورت دره پر از اشک توصیف کرد. انسان ها می توانستند نسبت به زمین بدبین باشند چون به آسمان خوش بین بودند و از پشت آن ابرها می توانستند جزایر رحمت و منزلگاه سعادت ابدی را ببینند.

در حین نوشتن، صدای آوازی از پایین خیابان به گوش می رسد و زنی جوان در لباس سیاه، به همراه گروهی از نوازندگان سازهای برنجی مرتعش، در حال خواندن «راک آورایجز» است. در سکوت به آن ترجیع‌بند ملحق می‌شود و تمام خاطرات دلخواه دوران جوانی پرهیزکارانه ام در درونم جریان می‌یابد. از میان جماعت بداهه‌نوازی که دور خوانندگان جمع شده اند، به نرمی رد می‌شوم. مردان اونیفرم پوش در گروه رسمی من را تحت تاثیر قرار نمی دهند؛ بدون استثنا آدم‌های سرسخت و اهل عمل هستند فقط میترسم از مدت‌ها پیش، مذهب شان به یک کسب و کار تبدیل شده باشد چون آن زنان اونیفرم پوش که صدای گوش خراش شان بار این آهنگ را بر دوش دارد، رنگ پریده، لاغر و بدون جسم و روح هستند. هر چیز معنوی وقتی به فروش می رود یا با آن لباس های اجق وجق به نمایش گذاشته می‌شود از بین می رود.


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 7 خرداد 1400برچسب:, | 17:25 | نویسنده : مانا |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.